پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٩٩)

بازدید
٤,٨١٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آتوسا در اوستایی هوتئوسا hutaosA و به معنی زن خوش نیت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آریانا این نام در سنسکریت آریانه āryāna و به معنی ارمغان ـ پیشکشی ـ هدیه ـ کادوی آریایی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آرتین در سنسکریت ارتهین arthin و دارای این معانی است: 1ـ آرزوکننده، خواهان، طالب؛ جستجوگر، دنبال کننده، پژوهش گر، محقق. 2ــ نماینده، وکیل، وکیل مدافع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آراد: این نام با همین گویش در پهلوی به معنی آراینده است. ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تینا در سنسکریت تینه tina و به معنی روز است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم در سنسکریت با پنج واژه آمده است: 1ـ آدم ādam ( پیشوند آ و فعل دَم ) فعل است به معنی رام ـ مهار ـ کنترل کردن. 2ـ اول شخص ماضی نقلی فعل آدا ( گرفتن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آخور در سنسکریت آکهره Akhara و به معنی جای خر است و از پیشوند مکان ساز آ و کهره به معنی خر ساخته شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قلعه در سنسکریت کله تره kalatra و به معنی پشتیبان دلنشین، بچه دان یا رحم مادر است؛ یعنی جایی است که از ساکنان خود همانند رحم مادر نگهداری می کند؛ کله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ژرمن در سنسکریت: صرمن śarman و به معنی پشتیبانی و پشت و پناه بودگی می باشد؛ و واژه ی صرمنیه دصه śarmaṇya - deśa ( سرزمین پشتیبان، پذیرنده ی پناهجو ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگور در سنسکریت انکوره ankura و از دو بخش ساخته شده است: انچ anc ( کمانی، خمیده؛ چون شاخه های درخت انگور راست نیستند ) و اوره ura ( سینه ) انگور یعن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگلیس در سنسکریت انگرجه angareja و به معنی پیکر لرزان است؛ چون انگلیس جزیره ای است، در گذشته های دور گمان می کردند که روی آب شناور است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگشت در سنسکریت انگوشتهه angushtha به معنی نگهدارنده ی تن ( زیرا همه کارهای تن آدمی از لباس پوشیدن و خوردن و. . . با انگشتان است ) ؛ در اوستایی: انگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

افیون در سنسکریت آپهِینه āpheyna به معنی رسیدنده و نابود کننده؛ زیرا خوردن یک تکه ی کوچک آن به اندازه ی یک عدس آب شده در چای، هر ویروسی را درجا نابود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افغانستان در سنسکریت با دو واژه با یک معنی آمده است: اوه گناه avaganAh و اوه گنه avagana: دور افتاده، دور ار دریا، کنار، جدا، در میان خشکی. که به این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیمان در سنسکریت: پنیه panya؛ در پارسی کهن: پتیمانه patimAna؛ در سغدی: پَتمان patmAn؛ در اوستایی: پَثمان paşmAn؛ در پهلوی: پَتمان patmAn ؛ و پَیمان p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرویز در سنسکریت پره وچ pravac ( گفتن؛ به صورت اسم یعنی گوینده، سخنور ) ؛ در مانوی: ابروژ abarvejh؛ در پهلوی: ابروِز abarvez و اپروچ aparvec به معنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پردیس در سنسکریت: پره دیص pradiś نام جایی در آسمان که از آن جا هر چیزی را می توان دید؛ در اوستایی پره دیس paradis یعنی جایی که هر چیزی در آن جا هست؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنیلا در سنسکریت آنیلا Aneyla و نَریک ( مذکر ) آن: آنیله Aneyla به معنی مانند رنگ آبی، رو به نیلی ـ آبی، آبی پر رنگ می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژیلا در سنسکریت به معنی گرمای خورشید نیز می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژیلا در سنسکریت: jhal� به معنی دختر، دوشیزه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماندانا در سنسکریت مَندَنا mandanA و به معنی آراینده، آرایش کننده می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لیلا در سنسکریت با همین گویش امروزی leylā و به معنی عشق بازی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرشاسب در سنسکریت کرساصوه kresAśva؛ در اوستایی: keresAspa؛ و در پهلوی: kareshAsp به معنی دارای اسب های باریک می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردو در سنسکریت گِندو gendu و به معنی توپ بازی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گپ در سنسکریت جپ jap و به معنی گفتن است و چنین صرف می شود: جپامی japAmi گپ می زنم، جپسی japasi گپ می زنی، جپتی japati گپ می زند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کیومرث در اوستایی گَیِهِه مَرَثنو gayehe - maraşnu و به معنی جان مردنی، جانی که می میرد می باشد؛ همچنین به صورت گیومرد gayumard به معنی مرد جاندار. د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سیاست در سنسکریت صاستره śāstra و به معنی دستور، روش، ساماندهی، تدبیر، مجازات، پیاده سازی قانون می باشد؛ ریشه ی آن صاس می باشد که صرف سوم شخص مفرد آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشیانه در سنسکریت آصیانه āśayāna و به معنی محیط، محصور، دیوار کشی شده، دارای حصار می باشد؛ در اوستایی آخشی: āxshi ؛ در پارتی و مانوی: اهیانگahyānag؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سیاست در سنسکریت صاستره śāstra و به معنی دستور، روش، ساماندهی، تدبیر، مجازات، پیاده سازی قانون می باشد و از آن جا به عربی راه یافته و سیاست شده است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سوسن در سنسکریت سوسنی susani ( بسیار بخشنده ) و در سغدی سوسن susan با همان معنی می باشد؛ و سوسنگرد یعنی شهر بسیار بخشنده، شهری که مردمی بسیار بخشنده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سوسن در سنسکریت سوسنی susani ( بسیار بخشنده ) و در سغدی سوسن susan می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چرخشی صفت نسبی است یعنی دارای چرخش. ( فرهنگ بزرگ سخن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سیاوش در اوستایی سیاورشن syAvarshan و به معنی دلیر گندمگون، دلاور سبزه می باشد. این واژه از دو بخش ساخته شده است: 1ـ سیاو که در سنسکریت صیاوه śyAva ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیامک در اوستایی: syāmaka به معنی دارای سه جام ( جام جم، جام مِی، جام دارو ) بوده است و اصل واژه سه یامکه seyāmaka بوده؛ زیرا در اوستایی یامه yāma به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سور در اوستایی سوئیریه suirya و به معنی ناهار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سوگند در اوستایی: سئوکِنته saokenta و به معنی گوگرد است؛ در ایران باستان در محاکمه های پیچیده، دو طرف درگیر را با آزمایشی به نام ور var می آزمودند؛ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آشوب در سنسکریت کشوبه kshubh ( لرزیدن، تکان خوردن، دلشوره ـ تپش داشتن؛ سراسیمه ـ بی قرار ـ متلاطم بودن ) است. در اوستایی: خشئُب xshaob؛ در مانوی: ویش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آسمان در سنسکریت اصمان aśmAn به معنی زندگی افشان یا زندگی بخش یا پخش کننده ی زندگی است؛ در پارسی باستان اسمانم: asmAnam، در اوستایی: اسانه asAna، و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرغ یا آروغ در سنسکریت آرُه Aroh به معنی بالا آمدن و در سغدی آروغد Aruqd به معنی میل داشتن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوزستان در پارتی هوژیستان و به معنی جای دوست داشتنی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرسند در پارسی باستان: اوثندو uşandu؛ در سغدی: اغوسند aqusand و غوسند qusand، و خوسند xusand؛ در پارتی، مانوی و پهلوی: hunsand. و به معنی کسی است که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چاکر در سنسکریت چاکریکه cAkrika و به معنی گاریچی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چالوس در سنسکریت چالوک cāluk و به معنی پاک از هر آلودگی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چرم در اوستایی چرِمه carema، در پارسی باستان و سنسکریت: چرمن carman , و در سغدی و پهلوی: چرم carm و به معنی پوست می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شانزده در سنسکریت شُدَصَه shodaśa و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ شو به معنی شش. 2 ـ دصه یعنی ده. و نیز شش دصن shash daśan یعنی شش و ده بوده؛ در پارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هیمالیا در سنسکریت هیمالَیه himālaya و به معنی جای همیشه سرد، همیشه یخبندان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمبک در سنسکریت تومبه tumba و به معنی کدو می باشد و در پهلوی تومبک tumbak؛ و سبب آن همانندی این ساز با کدو می باشد هم از نظر میان تهی بودن و هم از نظ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

ورطه در اوستایی ورته varata به معنی گرداب، در سنسکریت ورته varta به معنی گردش، چرخش، پیچش است؛ در سغدی وارذ vārz؛ پس این واژه عربی نیست و نگارش درست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آوردن در سنسکریت آورت āvart و فعل سببی از آورت āvret ( بازگشتن ) است و به معنی برگرداندن می باشد و چنین صرف می شود: آورتیامی āvartayāmi بر می گردانم، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرستو در پارتی و پهلوی پَریستُگ یا پریستک paristog/k و از سه بخش ساخته شده است: 1ـ پر. 2ـ میانوند ایی. 3ـ ستگ یا ستک یعنی استخوان؛ پس پرستو یعنی پر ا ...