پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٣٧)

بازدید
٤,٢٢٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرکیخان از سه بخش ساخته شده است: 1ـ کرک kark در سنسکریت به معنی خندیدن. 2 ـ میانوند ی. 3 ـ خان. و روی هم یعنی خان خندان، خانی که همیشه می خندد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کرد kord در سنسکریت کورد kurd و به معنی پرش، پریدن، جهیدن، جهش ـ جست و خیز کردن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قندهار در سنسکریت گندهاره gandhAra و به معنی جا یا محل عطر سازی بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قند در سنسکریت کهنده khanda و به معنی کنده شده از چغندر می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرهنگ در اوستایی، فره ثنگ fraşang است ولی به صورت ترکیبی نیامده و جدای از هم است؛ ولی در زبان پهلوی به صورت یک واژه آمده و فرهنگ frahang شده است؛ و چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دمار در فرهنگ عربی ـ فارسی لاروس به معنی مرگ و نابودی آمده است؛ ولی چون در پارسی جداگانه یا با فعل کردن به کار نمی رود، و گفته نشده یا کسی نمی گوید د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زشت در اوستایی زِئیشو zeishu بوده و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ زِئیش یعنی خشم. 2ـ پسوند دارندگی او. یعنی کسی که خشمگین می شود، چهره اش زشت می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

استخوان در سنسکریت: استهن asthan به معنی نگهدارنده ی تن، آنچه که تن وابسته به آن است ( اَس وابسته بودن و تهَن یعنی تن، پیکر ) ؛ در سغدی: استکان astkA ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

است در سنسکریت استه asta و مونث آن استا می باشد؛ فعل آن اس as به معنی بودن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لنگه در سنسکریت لینگه linga و به معنی نشانه، مارک، علامت می باشد؛ و این که در پارسی به معنی جفت یا تا آمده، برای این است که یکی نشانه ی دیگری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لولا در سنسکریت lolā و از ریشه ی لول lul به معنی لول خوردن یا جنبیدن به این سو و آن سو ساخته شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عمه در سنسکریت: امبه ambA، amba، ambe ( مادر ) ؛ و در هندی: امما ammA به معنی زن خوب بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شوهر در پهلوی shuhr و به معنی نطفه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستان: این واژه در اوستایی پَئیتی شتانَه paitiŝtāna و به معنی برآمده از جلو می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلماکره kalmākara در سنسکریت کرمه کره karmakara و دارای دو معنی است: 1ـ کارگر آزاد، مزدبگیر. 2ـ پیشه ور، صنعتگر؛ و این معانی نشان می دهد که یا این غا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروین در سنسکریت پروینِی parviney و به معنی روز جشن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ایروان iravan در سنسکریت ایراوان و به معنی دلداری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسب در سنسکریت اصوه aśva و به معنی رساننده به شکوه می باشد؛ زیرا اص به معنی رسیدن و وه به معنی شکوه است. کسی که سوار اسب می شود، با شکوه دیده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اروند arvand در اوستایی: ائورونت aurvant، در سنسکریت: اروت arvat و ارونت arvant، در سغدی: اروِند arvend و در پهلوی arvand و به معنی تند، پرشتاب می با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهو در سنسکریت آصو āśu ( دارای سرعتی مانند نور ) ، در اوستایی: آسو āsu؛ در سغدی: آسوک āsuk؛ در مانوی: آهوگ āhug؛ و در پهلوی: آهوک و آهوگāhug/k و به م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آسیا در سنسکریت با همین گویش به معنی خانه، کاژه، منزل، مسکن می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رئیس جمهور دو واژه ی عربی است و بهترین و زیباترین پارسی جایگزین، واژه ی ناسیکو nāsiko می باشد که در پارسی کهن ( مادها ) به کار می رفته و به معنی رئیس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کینه در سنسکریت کینه kina ( جای زخم ) و کهیننه khinna ( کسی که به زور خاطره ی بدی از کسی را در خود نگه داشته است؛ افسرده ) و در اوستایی: کئینه kaina؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارون: این نام در سنسکریت کارونیه kārunya و به معنی ستودنی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرات: این نام در اوستایی فراده frāda، و در مانوی فرات frāt و به معنی آباد کننده می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واویلا در سنسکریت ویهوله vihvala و به معنی آشوب، غوغا، سر و صدا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مار در سنسکریت ماره māra و مونث آن مارا به معنی میراننده، کشنده است؛ که از فعل سببی مَر mar به معنی مردن ساخته شده است؛ و فعل سببی آن این گونه صرف می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

کیر kir در سنسکریت فعلی است به معنی پاشیدن، بیرون ریختن، افشاندن؛ زیرا آبی که از نرینگی جانوران بیرون می آید، به صورت جهنده است؛ به ویژه اسپرم؛ این و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترانه در اوستایی تَئورونه tauruna، در سغدی ترن tarn و به معنی آهنگی است که دل نرمی و شادابی می بخشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آناهیتا در اوستایی از دو بخش ساخته شده است: 1ـ اَن an که پیشوند نفی است. 2ـ آهیته Ahita که به معنی آلودگی است؛ و روی هم به معنی نا آلوده یا پاک و بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برف barf در اوستایی: وفره vafra ( خوشبخت کننده ) ؛ در سغدی: وفرا vafrā؛ در پارتی، مانوی و پهلوی: vafr با همان معنی اوستایی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رامین در مانوی و پهلوی رامِن rāmen و به معنی آرام، آشتی جو می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دروغ در سنسکریت دروکته drukta و به معنی سخن تباه کننده است؛ و آبراهام لینکلن چه نیکو گفت: �دروغ شاید در کوتاه مدت به سود شما باشد؛ ولی در دراز مدت به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درس در اوستایی dares به معنی فراگرفتن، آموختن، نمایاندن، نشان دادن و در سنسکریت درص darś به معنی نشان دادن، نمایاندن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دختر در سنسکریت دوهیتره duhitre و به معنی شیر نوشاننده یا شیر دهنده می باشد؛ در اوستایی: dogda؛ در سغدی: ذوغدر żuqdar؛ و در پهلوی: doxtar و به همان م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاوه pave در سنسکریت پاوَه pava و به معنی جای پاکی، جای دوری از گناه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پارس دارای دو نوشتار و دو معنی بوده است: 1ـ در پارسی کهن ( مادها ) پارسوآ pārsuā و به معنی مرز و یا همسایه بوده است؛ زیرا پارسیان با مادها همسایه بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بم که نام شهری در استان کرمان است، در سنسکریت بمه bamh و به معنی بالیدن، بزرگ شدن، رشد کردن می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بلخ در اوستایی باخذی baxdhi، در پارسی باستان باختری baxtri، در سنسکریت بالهوه balhava، در سغدی بهل bahl ، و در پهلوی باخر baxr، باخل baxl و بخل baxl ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اهورا در سنسکریت اسوره asura و در اوستایی اهوره ahura، در سغدی اخور axur، در پارسی باستان ائوره aura و در پهلوی اُهر ohr و به معنی هستی بخش است؛ و مز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اهر ahar در سنسکریت با همین گویش امروزی به معنی روز است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایران در پارسی باستان ( هخامنشیان و ساسانیان ) ائیریه airya، در اوستایی اَرِنَه arena ( شکوه ) و ائیریَنه airyana ( با شکوه، شکوهمند ) ، در سغدی ارِی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آوج āvaj در سنسکریت آوچ āvac و به معنی انگیختن، برانگیختن و یا خطاب کردن می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عمارت واژه ای عربی است و بهتر است به جای آن واژه ی زیبای مانوی مانِستان mānestān را به کار ببریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فریدون در اوستایی ثرئه تئنه şraetaona و در مانوی: فردون fredon و به معنی رودخانه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اسکندر در سنسکریت سکنده skanda یعنی جهش کننده؛ ( در سغدی: نره سکندر narskander ) در وداها نام فرزانه ای بوده با نام سکنده کوماره skandakumāra، پسر بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آروشا در اوستایی ائوروشه aurusha ( سپید، درخشان ) ، در سنسکریت اروشه arusha ( رو به سرخی، مایل به قرمزی ) و در پهلوی اروس arus به معنی سپید می باشد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پهلوی در سنسکریت پهلوه pahlava و به معنی همسایه ی ارجمند می باشد. همچنین در سنسکریت به ایرانیانی که در شمال باختری هند زندگی می کردند پهلوه گفته می ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آرش در سنسکریت آرچ ārac و به معنی خوب آراینده، به خوبی سامان دهنده، به نیکی انجام دهنده می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدینه در سنسکریت آدینه ādina و به معنی روز خوب می باشد.