پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٩٩)

بازدید
٤,٨٠٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگزار دانش: ( در دانش مدیریت ) کسی که پدیدآوردن، به اشتراک گذاری و کاربرد دانش در یک سازمان را آسان می کند که او را می توان هماهنگ کننده ی دانش ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت دانش: knowledge management . روش مدیریتی چند زمینه ای است که به مدیر این توانمندی را می دهد تا همزمان نوآوری ها ( شگردهای فردی ) ، شیوه ها ( ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهارت: توانایی یا زبردستی ذاتی یا به دست آوردنی، شناخته و پذیرفته شده در انجام دادن کاری مادی یا نا مادی به بهترین گونه یا داشتن دانشی در زمینه ای وی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بلوچ در سنسکریت: بلوکه baluka به معنی ریشه ی درخت کُنار و پرنده می باشد؛ در پهلوی: بلُچ baloc و جمع آن بلچان balocān ( بلوچ ها ) می باشد. این که نام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجربه: دستاوردی که پیامد آزمایش یا برخورد دلخواهانه یا ناگهانی با چیزی یا واقعیتی خواه از راه حواس و یا استعداد یا هر دو که دانش یا آگاهی استوار تازه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اطلاعات ( Information ) : آگاهی یا آگاهی های سطحی ( پردازش نشده ) در باره ی کسی یا چیزی؛ اطلاعات، ماده ی خامی است که هنوز در زمینه ای پردازش و دسته ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اشتراک گذاری: سهیم کردن، در دسترس دیگران گذاشتن چیزی ( مادی یا معنوی ) برای گسترش، گردآوری دیدگاه های دیگران، به دست آوردن آوازه برای خود یا آن چیز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

استراتژی: هنر تعیین بهترین خواسته در موقعیتی ویژه و یا دوراندیشانه بر اساس شرایط و امکانات موجود و شرایط و امکانات فرضی آینده. سیاست ( رهبران ) تعیین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارزش: کیفیت ذاتی چیزی که با داشتن کاراکترهایی ایده آل در نوع خود ستودنی است؛ کاراکترهایی که انسان آرزو دارد آنها را در چیزی بیابد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابر داده: ( در دانش مدیریت ) داده ای که برای توصیف داده های دیگر به کار می رود؛ اطلاعاتی ساختاربندی شده که دستیابی به منابع اطلاعاتی را جانمایی یا آس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتماد: باور خودجوش یا به دست آمده از راه رفت و آمد، گفتگو، داد و ستد، همکاری در باره ی وجود ارزش اخلاقی پایدار و ویژه در کسی به گونه ای که نتوان او ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مازندران در اوستایی مازنه māzana ( آماده برای دانا شدن ) ؛ در پهلوی با همین گویش امروزی بوده است؛ و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ مازندر ( بزرگ از نظر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قزوین در سغدی غرذمان qarżmān و به معنی بهشت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گیلان در سنسکریت گیلَنه gilana و به معنی پرستو می باشد؛ در پهلوی: گیلان با همان معنی سنسکریت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترک tork ( جوان، زیبا، لطیف ) این واژه در پهلوی تَرُک tarok بوده که در ادبیات فارسی ترک شده و حافظ گفته: اگر آن ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

ترک tork در سنسکریت توره که turaka ( از تبار آسیب رسان، از نژاد آزارگر ) و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ توره tura یعنی آسیب رسان. 2 ـ پسوند که ka که ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برکت: هر خوبی ویژه، کارساز و به هنگام، چه از سوی کسی آرزو شده یا نشده باشد برای کامیابی، برتر سازی، رستگاری یا برون رفت از گرفتاری که خدا یا دیگری از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پارت در سنسکریت پارته pārth و پارص pārś به معنی پرتاب کردن است و پرتاب و پرت کردن نیز از همین ریشه است؛ و این که به یک قوم ایرانی پارت گفته شد برای ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پادشاه در اوستایی پَئیتیخشا paitixshā به معنی پیشوای آموزش دهنده، استاد راهنما می باشد؛ در پارسی باستان: پتیخشایثیه patixshāyaşya؛ در پارتی: پدیخشاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلم: همتای پارسی این وژه ی عربی، اینهاست: آتونātun ، آموزگار ( دری ) مژاک možāk ( سغدی ) آژاره āžāre ( سغدی: ācāre ) آمژاک āmožāk ( پهلوی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوس در مانوی پَیُس payos و به معنی امید، انتظار، توقع می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوروش در اوستایی کوئیریس kuiris و به معنی گردنبند می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

داریوش در سنسکریت: دوریُدهَنه duryodhana ( شکست ناپذیر ) ؛ در پارسی باستان: داریَووش dAryavush ( شکست دهنده ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مینا در سنسکریت مِنا menA یعنی بلورین، مانند بلور؛ همچنین به معنی زن، ماده و نام یک رودخانه نیز بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوشنگ در اوستایی هَئُشیَنگهه haoshyangha؛ در پهلوی: هُشیَنگ hoshyang و هُشَنگ hoshang و به معنی خانه ی خوب، سازنده و معمار است؛ در افسانه های ایران ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیا در سنسکریت نَدیا nadyā به معنی نیزار، نیستان می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیرین در سنسکریت: کشیرین kshirin ( خوشمزه ) ؛ در پهلوی: شیرِن shiren؛ در مانوی: shirin ( دارای مزه ای چون شیر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارژن در سنسکریت: ارجونه arjuna و به معنی سپید، درخشان می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اردوان در سغدی: اَزتِوان artevān؛ در مانوی: اَردَبان ardabān؛ در پهلوی: اَرتَپان و اردوان artapān، ardavān. و به معنی راست پیروز، کسی که از راه درست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ازغند در سغدی با همین گویش به معنی پیک، فرستاده، سفیر می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارم eram در سنسکریت: اَرَم Aram یعنی بسامان، خوب چیده شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ابزار: این واژه در اوستایی اپیزاوره: apizāvare ( با آن زورمند شدن ) ؛ در سغدی: ابچر abcar؛ در پارتی ابژار abžār؛ در مانوی: آبزار ābzār ؛ و در پهلوی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آلودن در سنسکریت آلود ālud به معنی از خالصی در آوردن، آمیختن چیزی با چیز دیگر می باشد. که در پهلوی پسوند مصدری تن و دن به آن افزوده شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آکنده در سنسکریت آکنتهه Akantha به معنی تا گلو، تا گردن می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جایگزین پارسی بوران اینهاست: گَرناگ garnAg [مانوی]؛ دَمَک damak [پهلوی]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جایگزین واژه ی عربی مذکر، واژه ی پهلوی نَریک narik است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تغذیه در پارسی امروز دارای دو معنی است: 1ـ خوراندن که با فعل کردن به کار می رود و گفته می شود تغذیه کردن؛ که در سغدی خویر xvir گفته می شد و می توان ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جایگزین واژه ی غذا در پارسی اینهاست: واسان ( پهلوی ) ، پیتو pitu ( اوستایی ) ، پَدِن paden ( پارتی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آش در سنسکریت آصه āśa به معنی خوراک است و ریشه ی آن آص یعنی خوردن است که این گونه صرف می شود: آصنامی āśnāmi می خورم، آصناسیāśnāsi می خوری، آصناتی āśn ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیاکو در پارسی باستان با دو واژه آمده است: دائیئَککو dāiakku و دیائَکو dyāako؛ در اوستایی به صورت دو واژه ی جدا از هم دیده می شود: دائی یعنی دایه، پر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آرمین در سنسکریت آرمبهین Arambhin و به معنی آغاز کننده، بر عهده گیرنده، انجام دهنده، کسی که پروژه های بسیاری می سازد، انگیزاننده، پدید آورنده می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرشام در سنسکریت آرشَم ārsham و به معنی نژاد مقدس، تبار سپنتا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سورنا در سنسکریت صورَنه śūrana به معنی دارای روحیه بسیار بالا، پرشور می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سبلان در سنسکریت صَبَلیمَن śabaliman و به معنی متنوع، رگه رگه بوده است؛ زیرا در دامنه ی این کوه، چشمه ی آب گرم و آب سرد با فاصله ی نزدیک یک متر از هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ملایر در زبان لری مِل ( گردن، گردنه ) و آئر ( آتش ) بوده یعنی گردنه ی آتش؛ مناسبت این نام برای آن بوده که فرمانروایان همدان کسانی را در پایین کوهی به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سارا در سنسکریت با همین گویش به معنی گرانبها، با ارزش، ارزشمند می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در سنسکریت سام فعل است به معنی آشتی دادن، فرو نشاندن، آرام ـ خاموش ـ ساکت کردن، تسکین دادن. که به صورت اسم به معنی آشتی دهنده، آرام کننده، تسکین دهند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آندریا در سنسکریت آندیرا AndeyrA و به معنی همیشه روشنایی بخش می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرمیتا در اوستایی آرمَئیتی Armaiti و به این معانی است: 1ـ کمال، اوج خردمندی، حکمت 2ـ فروتنی، تواضع، خشوع. 3ـ دینداری، تقوا، پاکی، پرهیزکاری. 4ـ نام ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرینا در سنسکریت آریَنا āryanā و به این معانی است: 1ـ سازگار ـ هماهنگ با مردم آریایی. 2ـ رفتار کننده مانند یک آریایی. 3ـ یگانه شایسته، شایسته، درخور، ...