پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٣٦)

بازدید
٤,٢٠١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غیرت: احساسی گاهی ستودنی ( در میهن دوستی ) و گاهی نابخردانه ( در ناموس پرستی، تعصب دینی و. . . ) و انگیزاننده و برخاسته از محیط زندگی ( خانواده و جام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ستیا در اوستایی ستی sti در سنسکریت استی asti و در سغدی و پهلوی ستیا styā به معنی هستی می باشد و معنی دیگری ندارد؛ در فرهنگ چهار جلدی اوستایی و فرهنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قید در دستور زبان: واژه ای تغییر ناپذیر که به جمله یا واژه ی دیگری معنای تازه ای می دهد. همتای پارسی واژه ی عربی قید، اینهاست: 1ـ واژه ی سغدی ویت vey ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( = وضعیت ) و با تعیین به کار می رود و گفته می شود: تعیین تکلیف. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کریش kariŝ ( پارتی: kariŝn ) استیت estit ( س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکلیف: آنچه کسی باید از دید اخلاقی، قانونی یا عرفی برای دیگری یا برای خودش انجام دهد که یا خود پذیرفته انجام دهد یا قانون و یا عرف برای او تعیین کرده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی سفر، واژه ی زیبای سنسکریت یانا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

امتیاز: هر چیزی که خوبی، لذت یا سودی به دنبال داشته باشد و از روی لطف یا پاداش کوشش فرد به وی داده می شود تا او را از دیگرانی که همتراز وی هستند و از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برسام: در اوستایی: برسمن baresman و در پهلوی برسَم barsam بوده و به دسته ای بسته شده از ترکه های درخت انار می گویند که سمبل گیاهان و درخت هایی است که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توفیق: فراهم کردن زمینه ی کامیابی یا پایداری در برابر سختی ها و گذر از آنها با یاری کردن مادی و معنوی کسی از روی لطف برای خشنود کردن وی. همتای پارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موهبت: بخشش چیزی مادی یا دادن چیزی معنوی با توجه به گنجایش فیزیکی و فکری گیرنده برای رفع نیازهای وی و یا کامیاب شدن او در کاری معین و به نمایش درآمدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

التماس: درخواست همراه با فروتنی یا افتادگی از ته دل یا الکی و به شیوه های گوناگون ( جسمی و روانی ) و با پافشاری و به کار بردن سخنان تأثر انگیز و بران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دعا: هیجان گرایش دهنده به سوی خدا یا یک کس مقدس که واسطه ی میان خدا و بنده است با بر زبان آوردن سخنانی برخاسته از باورهای دینی، درخواست گرانه و ستایش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی برکت، اودریک udrik می باشد که در سنسکریت udreka می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برهان: آن چه که با آن حقیقت یا واقعیت چیز مورد اعتراض به صورت غیر قابل انکار تایید یا رد می شود. چیزی که یقین آور باشد. همتای پارسی این واژه ی عربی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی ترکیب: معانی و بیان، واژه ی هونیبیش hunibish می باشد به معنی خوب نوشتن که از دو بخش ساخته شده است: 1ـ پیشوند اوستایی هو به معنی خوب و نیب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معتبر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویستاه vistāh ( مانوی ) سهیگ sahig ( مانوی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همتای واژه ی عربی محاصره، واژه ی زیبای پهلوی آویستان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی محاسبه، واژه ی آبارِه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قمری: qamari: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ماوَنگی māvangi ( اوستایی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مساحت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فنساخ fansāx ( سغدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کون در سنسکریت فعل است به معنی صدا درآوردن و نیز تکیه گاه بودن؛ و چون بجز دهان، از روده نیز صدا بیرون می آید و همچنین نشیمنگاه نیز می باشد که تکیه گا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختیار: آزادی محدود یا نامحدود در گزینش، پذیرش، رد، انکار، لغو، واگذاری یا انجام دادن کاری در زمانی معین یا برای همیشه که پیامدهایی به دنبال دارد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هدیه: چیزی مادی یا معنوی که آزادانه به کسی همخوان با مناسبتی یا از سر دوستی و یا لطف و متناسب با شخصیت گیرنده به وی داده می شود یا کاری که برای او ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هندسه: ( عربی شده از پهلوی: هنداچک handācak اندازه ) بخشی از ریاضیات که در باره ی اندازه گیری فضا یا محیط و اشکالی است که می توانند آن فضا را اشغال ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی واژه ی عربی مدیر، سیراس sirās می باشد که در سنسکریت سیرس siras است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی لباس، اینهاست: اَبژین abžin ( پارتی ) ، تنزیب tanzib ( زیبنده ی تن ) ، بَرَک barak، درلیک derlik، جامه j�me ، رخت raxt ( دری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افق: 1ـ خطی دایره ای ساخته شده از چشم انداز زمینی از همه سو و امتداد یافته در عمق بسیار در یک جای مشخص که از دید بیننده به نظر می رسد زمین و آسمان در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریاضیات: مجموعه رشته هایی که بر پایه ی روش قیاسی، در یک فرایند ذهنی، دقیق، دور از احساس و قطعی، ویژگی های مجرداتی چون اعداد و اشکال هندسی و روابط میا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی واژه ی عربی منطقه، واژه ی زونوس zonus می باشد که در پارتی zonos خوانده می شده است. زونوس در سنسکریت سونا sunā، در یونانی زُنِه zone و در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همتای واژه ی عربی طلبه، واژه ی هاویشتِه hAvishte می باشد که در اوستایی هاویشتَه hAvishta بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی واژه ی عربی شدید، واژه ی فَرهید farhid است که در پارتی و مانوی فره هید frahid می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت: رهبری کردن برای درست انجام گرفتن کاری یا به بهره برداری دلخواه رساندن، یا بهره برداری بهینه کردن یا ارزش بخشیدن و یا بالا بردن ارزش چیزی یا د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

همتای پارسی رویا، واژه ی زیبای پارسی تیناب است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قاعده: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اُستام ostām ( پهلوی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قبیله: گروه اجتماعی یا تقسیم بندی بدوی جمعیتی در یک سرزمین که خود برگزیده اند بر اساس خانواده یا خویشاوندی که دارای منافع مشترکی هستند و با یکدیگر هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی بارقه، واژه ی زیبای بِراژاگ berAjhAg می باشد که در پارتی براژاگ brAjhAg می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوش در سنسکریت صوش śūsh به معنی زایش، زاییدن، آفریدن، تولید کردن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برق در سنسکریت بره barh به معنی درخشیدن است و از سنسکریت به عربی رفته چون [ق] و [غ] جایگزین [ه] می شوند. مانند اسپرهم و اسپرغم، آهاردن و آغاردن، مَه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: وانیش ( مانوی وانیشن vāniŝn ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

همتای پارسی حکومت، واژه ی پهلوی رایِن rāyen می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکومت در دانش سیاسی به روح حاکم بر نظام گفته می شود و نظام یعنی همه ی قوانینی که کشور از روی آنها اداره می شود؛ پس زمانی که گفته می شود حکومت اسلامی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت در دانش سیاسی یعنی به کار گیری ابزارهای مادی ( پلیس، دستگاه قضایی و. . . ) برای وادار کردن کسی به انجام دادن یا ندادن کاری؛ ولی نفوذ یعنی به کار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فلسفه: همتای پارسی این واژه ی عربی شده، این است: اِروان ervān ( سغدی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعارض: ناهمخوانی، ناهمگونی یا نابرابری اساسی میان دو چیز، دو بینش یا دو گفتار؛ خواه از یک چیز با چیز دیگر یا از همان چیز با خودش یا میان سخن کسی با س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعریف: آن چه ذات و ویژگی ها را روشن می کند. ( مبانی فلسفه دکتر علی اکبر سیاسی ) همتای پارسی تعریف، واژه ی فَروید farvid است که در اوستایی فره وید fr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهواز در مانوی هوواز huvāz و به معنی نعمت، موهبت، برکت است. ( نگاه کنید به فرهنگ واژه های مانوی از بانو ماری بویس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نعمت: بخشش مهربانانه ی مادی یا معنوی یا هردو یا پشتیبانی یا گذشت رایگان برای خشنودی، آسایش، شادی، رهایی یا سرافرازی کسی. همتای پارسی نعمت، واژه ی زی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فومن در سنسکریت بهومن bhuman و به معنی نعمت است. ( bh ) در سنسکریت، در دیگر زبان های آریایی ف خوانده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنی: آن چه روشن کننده ی چیزی است؛ ایده یا ایده های درک شدنی که نمایانگر یک یا چند نشانه است [برای اسم ذات]. ایده ی قابل فهمی که یک موضوع فکری را می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرتفع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسکا askā ( سغدی ) اوسکات uskāt ( اوستایی ) بالیست bālist، بالیستیک bālistik ( پهلوی ) ،