پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٨٣)

بازدید
٤,٦٦١
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Now I found myself dividing into parts اینک خود را در حالتی می یافتم که گویی به چند بخش مجزا تقسیم شده ام. Can you feel into parts of the system tha ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تاراز: این نام در پهلوی تراز tarāz و به معنی ابریشم، ابریشمی است. ( فرهنگ پهلوی - فارسی دکتر بهرام فره وشی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تارا: این نام با همین گویش در سنسکریت به معنی راهنما، ستاره است. نام همسر برهسپتی Brehaspati است و در تاریخ آمده که سمه چندره Soma - Candra تارا را ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

The attacks have killed and maimed hundreds of civilians and destroyed civilian infrastructure in violation of the laws of war این حملات با نقض قوانی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تمثیل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آزند āzand ( سغدی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عناد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اناس enās ( سنسکریت: enas ) دشمنی ( دری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تخمین: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: برآورد ( دری ) قِرسان ( کردی ) ( فرهنگ هه ژیر چاپ دهوک عراق )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

متحجر motahajjer: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: واپسگرا، کهنه پرست ( دری ) پخانشو paxānŝu ( سغدی: paxŝānŝ با پسوند صفت ساز او )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تحجر tahajjor: همتای پارسی این واژه ی عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: پخانش paxāneŝ ( سغدی: paxānŝ ) واپسگرایی، کهنه پرستی ( دری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سک sok: سنسکریت: صکه śoka ( آزار ) ، انگلیسی: hook.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اولاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فرزند ( دری ) آژون āžun ( سغدی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منابع تاریخی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پستگان آکیانی postagāne - ākyāni پستگان ( پارتی ) : اسناد آکیان ( سنسکریت: ākhyāna با پسوند ی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

منابع خبری: منابع و خبر دو واژه ی عربی است: ویستیاران vistyārān ( ویستی، اوستایی با پسوند آر: آگاه کننده و پسوند جمع ان )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معاوضه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آلش āleŝ ( خراسانی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زنجبیل: این نام در پهلوی سنگیپل sangipel و در پارسی دری شنگبیل ŝangabil می باشد و به عربی راه یافته و زنجبیل خوانده شده است؛ در فرهنگ عربی - فارسی لا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

میوه ی زود رسیده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مواعد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژوانل žuānel ( کردی با پسوند جمع لکی اِل )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

موعد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژوان žuān ( کردی ) ( فرهنگ فارسی - کردی هه ژار )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

علاقه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اژنگ ožang ( اوستایی: ocangh ) فریاو faryāv ( سغدی: fryāvi ) زیویش ziviŝ ( اوستایی: zeviŝ )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

علاج: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بشاز beŝāz ( پهلوی ) گزیر gozir، درمان، darmān، گزیرش gozireŝ ( دری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تصاحب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: زاراچ zārāc ( سغدی: ذاراچک żārāck )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

انکار: همتای پارسی این واژه ی عربی ( که از ریشه نکر بر وزن افعال است ) این است: نیرار nirār ( سنسکریت: nirākr )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عجیب و غریب: چیزی فراتر از شگفتی که از نظم معمول کارها بیرون است و درک آن دشوار است. ( le petit Robert 1 ) همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: وا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

در باره ی ، پیرامون، در موردِ. It turned out to be about life, and having life skills پیداست که در باره ی زندگی است، و داشتن مهارتهاى زندگی. The bo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سکه: sekke: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سیتوگ situg ( مانوی: sitog )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

جنب حاره: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: باو گریشمه bāve - griŝma باو ( سغدی ) جنب ( سنسکریت: greyŝma ) حاره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

حاره: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گریشمه griŝma ( سنسکریت: greyŝma )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سواد: همان گونه که فرکیانی به درستی ریشه یابی کرده است، سواد در سنسکریت از دو بخش ساخته شده و روی هم به صورت یک واژه درآمده است: سوه sva ( خود، خویش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٨

تعبیر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پرکاس parkās ( سنسکریت: prakāsi )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تتلو: این واژه در سنسکریت: tātala ( رابطه پدرانه ) می باشد که پسوند دارندگی او ( مانند پشمالو، ترسو ) به آن افزوده شده و به معنی کسی است که دارای راب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٨

بی مهر، بی عاطفه، بی محبت، عاری از شفقت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

آذوقه: این واژه در اوستایی: اذو ażu؛ سغدی: آذذوچ āżuk، āżżec بوده و ترکی نیست.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

صنوف ( جمع صنف ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گستل gostel ( سنسکریت: gostha با پسوند لکی جمع ال )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصناف ( جمع صنف ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گستان gostān ( سنسکریت: gostha با پسوند جمع آن )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

صنف: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گست gost ( سنسکریت: گستهه gostha )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مشتقات ( جمع مشتق ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: لگراوان legrāvān ( ( کردی: ligiraw با پسوند جمع آن )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مشتق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: لگراو legrāv ( کردی: لیگیراو ligiraw )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

There was however such a wild beating of wings in the room that she did not feel her position was more incongruous than any one else's ولی در آن اتاق ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٨

فریمان: فری fari در اوستایی، پهلوی و سغدی fri و به معنی دوستی، مهرورزی است؛ و مان به معنی خانه است؛ و فریمان به معنی خانه ی دوستی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

فریماه farimāh: فری fari در اوستایی، پهلوی و سغدی fri و به معنی آفرین گفتن و یا ستودن است؛ و فریماه به معنی ماه ستودنی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

عقاید ( جمع عقیده ) : همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست: باورها bāvarhā، بینش ها bineŝhā، یاسگان yāsegān ( دری ) بروان bervān ( کردی: بروا با پس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عقیده: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: باور bāvar، یاسه yāse ( دری ) غزنه qazne ( سغدی: غذنه qażne ) بروا bervā ( کردی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تجارب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آروینان �rvinān ( دری ) ویمادان vimādān ( پارتی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

معمولا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آشونیک āŝunik ( پیشوند سنسکریت آ با پهلوی شونیک )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

جاه طلب: جاه واژه ای پارسی و طلب عربی است؛ همتای پارسی این است: جاه یاچیت jāhyācit ( دری ـ سنسکریت: yācita )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

داوطلب: داو واژه ای پارسی و طلب عربی است؛ همتای پارسی اینهاست: داوخواه dāvxāh ( خراسانی ) داو یاچیت dāvyācit ( سنسکریت: yācita ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

استرداد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیسرر nisrar، نیسری nisri ( اوستایی ) پسدهی pasdehi، بازگردانی، واپسداد ( دری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

متعاقبا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: در آینده، به زودی ( دری ) پشتر paŝtar، پشترو paŝtaru ( سغدی ) پشیسا paŝisā ( سغدی: paŝesā )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ثانیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویسان visān ( مانوی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

متعفن: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: غنس qans ( سغدی ) ارغ �req ( اوستایی ) بوگندو، گنخاو ganxāv ( کردی ) آپوییت āpuyit ( سنسکریت: āpūyit ...