پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٣٠)

بازدید
٢,٠٣٨
تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

وکیل معاضدتی: در دعاوی حقوقی ( و نه کیفری؛ در کیفری وکیل انتخابی یا تسخیری گفته می شود ) ، هنگامی که به وجود وکیل نیاز باشد، ولی خوانده توان مالی گرف ...

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
١

وکیل تسخیری: هنگامی که دعوایی کیفری جریان داشته و با وجود ضروری بودن وکیل در دادرسی، به دلیل خودداری متهم از گرفتن وکیل و یا نداشتن توان مالی برای ای ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
١

آرتا: سنسکریت: āratā ـ آرام شده، آرامش یافته. شاد، شادمان، مسرور، به وجد آمده.

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
١

اخیرالذکر: همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: به تازگی گفته شده ( دری ) نوتن پوروه nutan - purva ( سنسکریت: nutana )

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

اخیر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نوتن nutan ( سنسکریت: نوتنه nutana )

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

اخیرا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: به تازگی ( دری ) پدنوتن padnutan ( پیشوند مانوی قید ساز پد با واژه ی نوتن که در سنسکریت نوتنه nutana بو ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

وکیل اتفاقی: به کسی گویند که پروانه ی وکالت ندارد ولی تحصیل کرده رشته حقوق است و می خواهد به صورت موردی برای حل مشکل کسی وکیل شود؛ در این صورت می توا ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

وکیل انتخابی یا تسخیری: هنگامی که دعوایی کیفری جریان داشته و با وجود ضروری بودن وکیل در دادرسی، به دلیل خودداری متهم از گرفتن وکیل و یا نداشتن توان م ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

وکلا: همتای پارسی این واژه ی عربی که جمع وکیل است، این می باشد: ازیودان ezyudān ( اوستایی: zyaiod: وکیل با پسوند جمع آن )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

وکیل: همتای پارسی این واژه ی عربی ( که از ریشه ی وکل vakal ساخته شده ) ، این است: ازیود ezyud ( اوستایی:زیَئیُد zyaiod )

پیشنهاد
١

وکالت بلاعزل: وکالتی که در آن نوشته شود موکل حق برکناری وکیل را ندارد. ( فرهنگ بزرگ سخن ) همتای پارسی این عبارت عربی، این است: ادیواک نسان adivāk - ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

وکالت مقید: وکالتی را گویند که در آن مورد وکالت معین است؛ و وکیل باید در همان مورد معین عمل نماید. همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ادیواک پد ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

مقید: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پدیستاگ padistāg ( پهلوی )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

وکالت مطلق: وکالتی است که در آن کسی، دیگری را برای همه ی کارهای خود وکیل می کند ( فروش، خرید، پرداخت هزینه خانواده …… ) و وکیل نیازی به اجازه از موکل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

وکالت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ادیواک adivāk ( سنسکریت: adhivāka )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

بلاعزل: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: نسان nosān ( پیشوند نا با مانوی: osān: عزل )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

تثبیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آراز ārāz ( خراسانی )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

ارتقا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ایژیا ižyā ( اوستایی: ižya )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

ترفیع: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ابراس abrās ( پهلوی و مانوی )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

دعاوی: همتای پارسی این واژه ی جمع دعوا که در عربی از اوستایی دئیوی daivi ساخته شده، این است: مرانل merānel ( لکی )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

مزید بر علت: مزید و علت دو واژه ی عربی است؛ همتای پارسی این است: اسپین espin ( اوستایی: spin ) بر پارول pārul ( پشتو )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

اقیانوس: همتای پارسی این واژه ی عربی شده، اینهاست: مسیاپ masyāp ( اوستایی: masyuāpu ) اسموت esmut ( سغدی: esmutr )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

زجر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پزد pazd ( اوستایی ) آزار، شکنجه ( دری )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

تصرف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فدیر fadir ( سغدی: fatir ) اشیتا aŝitā ( اوستایی: aŝa�ta ) اویتن avitan ( اوستایی: avitani ) جیگایور ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

مخلوقات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: بوشینتان buŝintān ( اوستایی: buŝyant با پسوند جمع آن )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

مخلوق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بوشینت buŝint ( اوستایی: buŝyant ) آفریته āfrite ( سغدی )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

خالق: همتای پارسی دو بخشی برای این واژه ی عربی، اینهاست: داتار ( پهلوی ) داتر dātar، تشن taŝan ( اوستایی )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

اسفراین: این نام در زبان سغدی sfrine ( آفریننده، پدید آورنده، مخترع ) بوده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

خلل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آهگ āhog ( مانوی و پهلوی ) ابسنت absent، یمان yemān ( سغدی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اخلال: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: دروش doruŝ ( پهلوی: druŝ )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اختلال: همتای پای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پاتیوز pātyuz ( سغدی: patyoz ) آشفتگی ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مجری mojri: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کرتار kartār، وردیشنار vardiŝnār ( پهلوی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

قاشق: همتای پارسی این واژه ی ترکی، این است: کابژه kābže ( سغدی: kapce )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مخوف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ترسناک، هراس انگیز، هراسناک، بیمناک، دلهره آمیز، دلهره آور ( دری ) سهمن sahmen ( مانوی ) ارغند arqand ( ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مدیر عامل: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: مهسیراس mehsirās ( مه: مهتر با واژه ی سنسکریت siras: مدیر )

پیشنهاد
١

مثلث قائم الزاویه: همتای پارسی این سه واژه ی عربی، این است: تشروی شنگ اَستاک teŝruye - ŝeng - astāk ( اوستایی ـ خراسانی ـ پهلوی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تداوم: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آستنیا āstanyā ( سغدی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

مربع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چسروش casruŝ ( اوستایی: چثروشه caşruŝa ) چورس curas ( خراسانی ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مستطیل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آیتس āyatas ( سنسکریت ) دریژوک drižuk ( کردی: drižuka ) لاکیش ( کردی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

انقیاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پیروی، تاراس، گردن نهی، فرمانبری ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

انتظامات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سمبالان sambālān ( خراسانی ) سامانل sāmānel ( سامان با پسوند جمع لکی اِل )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

انتظام: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سمبال sambāl ( خراسانی ) دَهناد ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شاهد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویگاه vigāh ( پارتی ) گوکاس gukās ( پهلوی ) گواه govāh ( دری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

عایق حرارتی: عایق و حرارت دو واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به حرارت افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: فاشکوی گرمایی fāŝkuye - garmāi ( سغدی: فا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

عایق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فاشکو fāŝku ( سغدی: faŝkux )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

مطلقا:همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اجاشا ajāŝā ( خراسانی ) آزپرم āzparam ( سغدی: آذپرم āżparam )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

علی الاطلاق: به طور کلی، مطلقا ( فرهنگ بزرگ سخن ) همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: اجاشا �jāŝā ( خراسانی ) آزپرم āzparam ( سغدی: آذپرم āżparam )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گویا ( دری ) ساکشات sākŝāt، ویسپشتم vispaŝtam ( سنسکریت ) پرادو parādu ( سنسکریت: prāduh ) وادیار ( کردی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

ظاهرا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گویا ( دری ) ساکشات sākŝāt، ویسپشتم vispaŝtam ( سنسکریت ) پرادو parādu ( سنسکریت: prāduh ) وادیار ( ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

قبیح: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فرخش farxaŝ، بد، زشت، ناپسند، نکوهیده ( دری ) گمال gamāl ( لکی و لری )