پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٤٧٥)

بازدید
٥,٥٦٥
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از تیره ی یاسمن. The floral wreath, surrounding the shield, is Jasminum officinale ( the national flower ) and represents the floral designs used in ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابلیس: برای ریشه ی این واژه، سه نظریه است. 1ـ برخی آن را عربی و از واژه ی البَلَس ( مرد بی خیر ) یا واژه ی اَبلَسَ ( متحیر و اندوهگین شد. از اندوه خا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نور: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هور hur، شید ŝeyd ( دری ) روچ ruc ( اوستایی ) رچاو rocāv ( اوستایی: raocāv ) راژنگ rāžang ( اوستایی: ra ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلوغ: همتای پارسی این واژه ی ترکی، اینهاست: کرشو karŝu ( اوستایی ) الس olos ( بختیاری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهیا mohayyā: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پرهی parahi ( اوستایی ) ابگار �bgār، پساچ pasāc ( پهلوی ) پیداور peydāvar ( دری ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به واسطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: به ریبار be - ribāre ( خراسانی ) ( فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، امیر شالچی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لطایف الحیل: همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: نیرنگ های پیچیده ( دری ) ترفندهای هوشمندانه یا زیرکانه ( دری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سیرت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خوی، منش ( دری ) تتوه tatve ( سنسکریت: tattva ) . سعدی: صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر تتوه ی زیبا ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غصب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گلهه galha ( لکی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اسارت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیامس nyāmas ( سغدی: niyams ) ویشتی viŝti ( سنسکریت )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رطب: این واژه در سنسکریت رُته rota و به معنی درخت خرمای باتلاقی است. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1872 ) در فرهنگ عربی - فارسی لاروس، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خنجر: این واژه در سنسکریت khanjara ( علیل ـ چلاق ـ شَل کننده ) می باشد؛ و از فعل khanj ( لنگیدن، شل شدن ) ساخته شده است که در پارسی خنج ( خراش ) خوان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مجهول الهویه: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: ابینام abinām ( پهلوی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شفقت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دشارمی doŝārmi ( مانوی: doŝārmih ) دلسوزی، نرم دلی، مهربانی ( دری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هلهله: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: وانگبگن vāngabgan ( مانوی ) پتیژغر patižqer ( سغدی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فریاد ـ داد زدن، هوار کشیدن Denisov called out to the Cossacks : Sell us that horse! If you like, your honor دنیسوف به سوی قزاق فریاد کشید: اسب را بف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مجبور: همتای پارسی این واژه ی عربی که هم بخش آن نیز باشد، این است: آسیت āsit ( اوستایی آس: وادار کردن با پسوند مفعولی پهلوی یت )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سواحل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پاسارل pāsārel ( لکی ) کرانه ها، کناره ها ( دری ) لیواران ( کردی ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

احراز ملکیت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ایاف داشتاری ayāf - dāŝtāri ( پهلوی: dāŝtārih - ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

احراز هویت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ایاف پیناس ayāfe - pinās ( مانوی ـ کردی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

احراز صلاحیت: همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، این است: ایاف شایستگی ayāfe - ŝāyestegi ( مانوی و پهلوی - دری )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

احراز: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دستیابی ( دری ) ایاف ayāf ( مانوی و پهلوی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

موقتی: موقت واژه ای عربی است که پسوند نسبت پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی اینهاست: گذرا، زودگذر ( دری ) فاترچیک fātercik ( سغدی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرجاد: این واژه در هیچ کدام از نوشته های ایران باستان یا پس از شکست ایران از سپاه عرب نیامده است و روشن نیست که دهخدا معنی فاضل و دانشمند را چگونه بر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

?the queen feels pain at the lower abdomen, huh ملکه در زیر شکم احساس درد داره، درسته؟ . I want to feel pain میخوام درد را احساس کنم . . . I don't ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تدبیر: این واژه در عربی از ریشه دَبَر است و در باب تفعیل رفته و تدبیر شده است. همتای پارسی به ترتیب کمی بخش، اینهاست: یسرا yasrā ( اوستایی: yasra ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

drawn by ill fortune into the greatest calamity that ever any creature underwent از بد حادثه دچار بزرگترین بدبختی هایی شده ام که ممکن است بر سر یکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخفیگاه: مخفی واژه ای عربی است که پسوند پارسی گاه به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: شاردان ŝārdān ( لکی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سِمسا semsā. این واژه در سنسکریت صیمصه، صینصه śimśa/ śinśa و در اوستایی سیمَئِسه simaesa ( سینه پهن ) است. همچنین نام گیاهی کمیاب مانند آویشن که در ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مهرمس: این نام در کتاب �تاریخ ایرانیان و عرب ها در زمان ساسانیان� نوشته ی تئودور نولدکه ( آلمانی ) نام پدر بابک و از نیاکان ساسانیان است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مترادف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هاواتا hāvātā ( کردی ) امیدا amidā ( خراسانی: amida ) اکارتا ekārtā ( سنسکریت: ekārtha )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خصومت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دشمنی، ستیزه ( دری ) ساناوه sānāve ( سغدی ) کستاری kastāri ( مانوی: kastārih )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم خاص: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ارتاگات artāgāt ( سنسکریت: arthagata )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عقلانیت ( حاصل مصدر ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: مانچیکی mānciki ( سغدی با پسوند حاصل مصدر ساز ی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رزیتا: این نام در سنسکریت ردهیتا rodhitā ( روییده شده، سبز شده، جوانه زده ) می باشد. dh در زبانهای ایرانی ذ یا ز خوانده می شود. همچنان که ریشه ی سنسک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارزاق عمومی: همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، این است: ورگان پاشمن vergāne pāŝman ( بلوچی ـ پهلوی ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ارزاق ( جمع رزق ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ورگان vergān ( بلوچی ) مرولان merulān ( پشتو ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

صفحات ( جمع صفحه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این هاست: پرنه ها parnehā ( سغدی ) ورگران vargarān ( پارتی ) ولگان valgān ( پهلوی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

وزرا: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی ویچیر ( وزیر ) ، این است: سچیوان sacivān ( سنسکریت: saciva با پسوند آن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وزارت: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی ویچیر ( وزیر ) ، این است: سچیوی sacivi ( سچیو saciv از سنسکریت: saciva: وزیربا پسوند حاصل مصدر ساز ی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

I see cities as living beings من به شهرها مانند موجودات زنده نگاه می کنم. Not a single living being was passing in the streets هیچ موجود جانداری از ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

متقابل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: برامبر berāmbar ( کردی ) تیگاتیگ ( بختیاری )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

متقابلا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: برامبرتس berāmbartas ( کردی با پسوند قید ساز سنسکریت تس )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Now I found myself dividing into parts اینک خود را در حالتی می یافتم که گویی به چند بخش مجزا تقسیم شده ام. Can you feel into parts of the system tha ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تاراز: این نام در پهلوی تراز tarāz و به معنی ابریشم، ابریشمی است. ( فرهنگ پهلوی - فارسی دکتر بهرام فره وشی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تارا: این نام با همین گویش در سنسکریت به معنی راهنما، ستاره است. نام همسر برهسپتی Brehaspati است و در تاریخ آمده که سمه چندره Soma - Candra تارا را ر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

The attacks have killed and maimed hundreds of civilians and destroyed civilian infrastructure in violation of the laws of war این حملات با نقض قوانی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تمثیل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آزند āzand ( سغدی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عناد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اناس enās ( سنسکریت: enas ) دشمنی ( دری )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تخمین: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: برآورد ( دری ) قِرسان ( کردی ) ( فرهنگ هه ژیر چاپ دهوک عراق )