تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اووَتَر درگویش یزدی یعنی آنطرف تر

پیشنهاد
٦

اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی کسی را لو دادن : توطئه بر علیه کسی چیدن ؛ دردسر برای کسی درست کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعنی دوهواشدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کردن دست برای اینکه دیگری پا برآن گذارد وبالا برود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از بی مال ومنال شدن ( ( مثلا میگویند چرا خودم را انگشت لیسیده کنم ) )

پیشنهاد
٥

انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چهارمین انگشت دست گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکترین انگشت دست گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التماس _ زارز_ الحاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التماس _ زاری _ الحاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مورب ( همان اُریب است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اَروارَه در گویش یزدی همان آرواره ( استخوان فَک ) است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کشیدن بچه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه _عربَده - عَرعَر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دایره ( =داریه ) نوعی وسیله موسیقی شبیه دَف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مسی یا سفال لعابدار گفته میشود که در آن ادویه نگهداری میشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کردن مثلا گوجه روی زمین پَچَخ شده یعنی گوجه روی زمین لِه شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عطسَه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحان گفته میشود ( ازسبزی خوردن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

مُطبَخ در گویش یزدی همان مَطبَخ هست فقط به جای فتحه روی حرف میم ضمه قرار میگیرد . - آشپزخانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

بَشن در گویش یزدی یعنی قدو بالا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

درگویش یزدی اُمبار با ضمه روی الف یعنی آب انبار و با کسره روی الف ( اِمبار ) یعنی اینبار _این دفعه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خِنگ درزبان یزدی یعنی یک دنده _ کُودَن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

دُوری در گدیش یزدی یعنی بشقاب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

دولَخ در گویش یزدی یعنی گَردوخاک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

عاروس در گویش یزدی همان عروس است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

هم عاروس در گویش یزدی یعنی جاری ( همسر برادرشوهر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

آبی بی در گویش یزدی یعنی مادرِ مادر بزرگ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

قاغَذُو باد در گویش یزدی یعنی بادبادَک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نیس شُو در گویش یزدی یعنی گُم شو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیار بالِنگ درگویش یزدی همان خیار سبز هست

پیشنهاد
٦

خوشباخوش اومَد در گویش یزدی یعنی خوش آمدگویی وتعارف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوشبا کِردَن در گوش یزدی یعنی خداحافظی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

چَش وهم چَشی در گویش یزدی ی همان چشم و هم چشمی هست _یعنی رقابت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

چار طاق در گویش یزدی به معنی باز بود کامل درب اتاق یا خانه میباشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

تَماتَه در گویش یزدی یعنی گوجه فرنگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

تَمبون در گویش یزدی یعنی زیر شلوار ی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیسمال در گویش یزدی یعنی آزار دادن کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

پَنگول در گویش یزدی یعنی پنجه _چنگ پَنگول کشیدن یعنی چنگ زدن با ناخن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پِلتَه در گویش یزدی یعنی فیتیله چراغ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

بَنگا : در گویش یزدی به جایی که کمربند شلوار بسته میشود بَنگا گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کَمچَلی در گویش یزدی یعنی ملاقه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مُندَه در گویش یزدی یعنی خسته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

کَفتَر درگویش یزدی یعنی کبوتر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تُرُش بالا در گویش یزدی به معنی آبکَش