تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

روز بانوان در باستان و حتی امروزه

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بلفور شکل نا درست فی الفور است

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

فرودگ جشن فروردینگان

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رمانی به نام مانی ماحوزایی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

برخلاف برعکس، بی شباهت

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رمانی به نام زااوتار

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

White Dwarf

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بانکدار یهودی اسپانیایی - پرتغالی که در زمان انقلاب آمریکا از لهستان به نیویورک مهاجرت کرد.

پیشنهاد
٠

سناتور سابق عضو حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

فرمانده نظامی و خلبان ایرانی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

اکسیدان فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حامد محمدی و تهیه کنندگی منوچهر محمدی محصول سال ۱۳۹۵ است.

پیشنهاد
٠

سیاستمدار افغانستانی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازیگر سینما اهل آلمان

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازیگر سینما، و هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا

پیشنهاد
٠

پهلوان ابراهیم حلاج تفتی یزدی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

مسافرخانه، یک نوع مهمان پذیر در قدیم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سیاستمدار اهل ارمنستان

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

کباب با پلو

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

رمزنشان

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

پردازنده و ناصدی چیدمان

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دستیار و معاون داده پرداز

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

کمک انباردار

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

کسی که در جابه جایی بار پردازش و مدیریت دارد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

مَغَل درگویش یزدی همان مَنقَل است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

زِوُزا در گویش یزدی یعنی زایمان کردن ( ز ) با حرکت کسره و ( زا ) که از زاییدن می اید

پیشنهاد
٥

بُوز گَلِ مُولِت اُلِنکونَه در گویش یزدی ( بوز =زنبور ) یعنی زنبور به ( گَل=چسبیده ) ( مُول=گردن ) گردنت چسبیده و ( اولنگون=آویزون ) آویزونه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

تارا در زبان فارسی به معنی ستاره و کوکب میباشد . واسم بسیار زیبایی است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

کاربر محترم محیا جُمُلی گویش قدیمی ومحلی یک استان است . صرفا جهت اطلاع کاربران ارسال شده است نه برای ترویج واژه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

گریمور =چهره پرداز . شخصی که روی چهره بازیگر برای اجرای نقش فیلم در سینما و یا اجرای نقش در تاتر شخصیت سازی میکند . به طوریکه بازیگر از دید تماشاگر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

چهره پرداز یا گریمور یا مسئول گریم فردی است که آرایش چهره بازیگران برای حضور در نمایش های تلویزیونی، سینمایی یا تئاتری را بر عهده دارد. چهره پرداز ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

گریم در ردیف هنرهای نمایشی ظریف محسوب می شود. این هنر بر پایه ی نقاشی و مجسمه سازیو خطاطی ، بنا شده است. بوم گریمور، چهره ی فرد بازیگر است. یعنی سطحی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

بوغ در گویش یزدی همان بوق است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُوچَلَقون در گویش یزدی یعنی آب چکان . ظرف یا شئی که آب از آن میچکد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

چَش پارَه در گویش یزدی = چشم دریده کنایه از شخص بی حیا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

کُرسِت در گویش یزدی یعنی همان سوتین . . سینه بند زنانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

وَرشوریدَه در گویش یزدی یعنی سر مَست . شخصی که بیش از حد شادمان است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد تنقیه گفته میشود

پیشنهاد
٤

در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد اِمالَه گفته میشود

پیشنهاد
٤

در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد تنقیه هم گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

پِرهَن درگویش یزدی همان پیراهن است .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

تُفِ سَرِ بالا در گویش یزدی یعنی کاری یا عملی که انعکاس منفی آن به خود آدم بر میگرده . مثلا شخصی فرزندش کار خطایی کرده واون شخص نمیتونه گلایه فرزندش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

خاروعار در گویش یزدی یعنی زشت وبدترکیب = بیقواره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

دُشوِل در گویش یزدی یعنی غده های موجود در گوشت که غیر ماکول ( خوردنی نیست ) و خوراک سگ وگربه است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

دونَه دَر رِخ اصطلاحی در گویش یزدی یعنی بیرون ریختن دانه های پوستی / جلدی مثلا اگر یک یزدی شنیدید که میگوید فلانی تَنِش دونَه دَر رِخته یعنی فلانی بد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه زیرجامه معادل اصطلاح یزدی آن زیجیمه میباشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیجیمَه در گویش یزدی یعنی زیرجامه = زیرشلواری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

نشیمن گاه اصطلاح یزدی آن شَغَس میباشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

شَغَس در گویش یزدی یعنی نشیمن گاه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

نِشِسگاه در گویش یزدی همان نشیمن گاه است =مقعد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

نَمِسود اصطلاحی است در گویش یزدی یعنی نمی سایید