پیشنهادهای فرشته عاج (٦٣٧)
جای کسی را نگه داشتن مثلا می خواهیم به کسی که در صف نانوایی جلوی ماست، بگیم میشه جای من را نگه داری Holding my spot.
وقت تلف کردن
با سر صدا غذا خوردن
معاشرت با افراد مهم
شلوغ کاری
آدم حیله گر
به عنوان فعل گاهی به معنای سوهان ناخن زدن است. مثال. I'm filling my nails. دارم ناخن هام را سوهان می زنم
یک خوشه ذرت
یک ساقه کرفس
یک بوته سیر اما اگر منظورمان یک حبه سیر باشد، باید بگوییم : A clove of garlic یک حبه سیر
رختخواب سفری، کیسه خواب
صداتون درنیاد جیکتون در نیاد.
بیا در مورد این موضوع صحبت نکنیم.
کارمند دون پایه
خانه محقر
خانه محقر کلبه درویشی
تقریبا معادل نوش دارو بعد از مرگ سهراب
باعت شدن که کسی بهتر رفتار کنه یا به طور کلی بهتر بشه مثال He straightened me out اون باعث شد من بهتر رفتار کنم. اگر آخر جمله به جای out از up است ...
با دید مثبت به موضوع نگاه کن
غیر مستقیم به موضوعی اشاره کردن.
بدون چشم داشت بدون قید و شرط
خیلی خفن و جذاب This is so rad خیلی خفن و جذابه
بوی گند میده
کسی را گول زدن مثال I wasn't trying to pull a fast one. نمی خواستم گولت بزنم.
هزینه ورودی
اوضاع مالی خذابه این عبارت زیاد به شکل سوال همراه با تعجب پرسیده میشه Is money that tight یعنی اوضاع مالی اینقدر خرابه؟
از خریدم پشیمونم
خیلی هیجان زدم خیلی مشتاقم این عبارت نعنای مثبت دارد.
دم همه گرم
با کسی شوخی ندارم
رو هدفت تمرکز کن
تلاش بیشتری کردن
خیلی تو فکر کسی یا چیزی بودن
تو فکر کسی بودن
در ترجمه عامیانه شاید هست یا حاضره معادل خوبی باشد. مثال Our family has a great time when she's around. خانواده مون اواقات خوبی داره، وقتی اون هس ...
تمام سوراخ سنبه ها
قاطی کردم.
دنیا به کامته
مسوولیتش را می پذیرم. مسوولیتش را قبول می کنم.
عواقب شومی داره
جون عمت آره جون عمت
قطعا خیلی موافقم باهات
مهمان ناخوانده این کلمه قابل شمارش است.
تو یکی حرف نزن
انسان به امید زنده است.
بین کند ذهن و دیر فهم دیر فهم به نظر معادل مناسب تری است.
نکبت
خوب نبودن اوضاع بین دو یا چند نفر مثال We are on shaky ground اوضاع بین مون خوب نیست.