پیشنهاد‌های فرشته عاج (٦٣٧)

بازدید
١,٣٠٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریسک و مخاطره زیادی There is too much at stake ریسک و خطر زیادی وجود داره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازشدت عصبانیت کبود شدن He was pale with rage از شدت عصبانیت کبود شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیاده روری کردن I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لاعلاج غیر قابل درمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی به معنای تحریک جنسی کردن است. این عبارت slang است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لخت مادر زاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریمل ضد آب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمارتو دارم.

پیشنهاد
١

هارت و پورتش زیاده قطعا به جای his می توان از سایر ضمایر نیز استفاده کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هدر دادن به عنوان مثال She idled away her youth جوانیش را هدر داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سونوگرافی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راستش را بخوای حقیقتش را بخوای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی ادبی من را ببخشید. جسارت بنده را ببخشید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفخ دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حسرت کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالم و سلامت بودن

پیشنهاد
١

تعریف شما را زیاد شنیدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در خواست وام

پیشنهاد
٠

کاملا با من ناآشنا هستی.

پیشنهاد
٠

از دهن این و اون شنیدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف سنگینی زدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را سرزنش کردن. تذکر جدی دادن

پیشنهاد
١

تو بهتر از همه می دونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل گفتی حرف حساب زدی

پیشنهاد
٠

دیگر لطفی نداشتن به عنوان مثال It is no longer a matter of pleasure tome دیگر برایم لطفی ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جواب قانع کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

War torn

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قسطی پرداخت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

No down payment پیش قسط نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همخوان با خود. هنگامی که یک اختلال روانی با ایگوی فرد همخوان باشد و فرد به وجود اختلال روانی خود بینش نداشته باشد یا ببینشش ضعیف باشد؛ یا به عبارت س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی عرضه نبودن He is no slouch اون بی عرضه نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوخی خرکی کردن با کسی این عبارت با حرف اضافه on به کار می رود. Pull a prank on someone

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اخراج شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سال خوبی داشته باشید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی دردسر افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نه تا زمانی که من هستم یا من نظارت می کنم. یا حتی تلویحا یعنی نه تا زمانی که من مسئول هستم. در واقع یعنی تا زمانی که من هستم اجازه نمی دهم و این عب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاهی به معنای فیصله دادن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی می خواهیم به کسی عامیانه بگوییم که مزاحمت نمی شم، از این عبارت استفاده می کنیم. I'll get out of your hair

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلشوره گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه