پیشنهادهای مصطفی اعتبارزاده (٤٠٩)
دور شدن از مرکز بدن Arm abduction: باز کردن دست ها
در ارگونومی، Grip Span یا همون فاصله ی گرفتن، به فاصله ی بین انگشت شست و سایر انگشتان در هنگام گرفتن یک جسم گفته می شه. این مفهوم مشخص می کنه که یک ...
زبونه، بیرون زدگی
یعنی خم شدن به جلو ( معمولاً از کمر ) ، مخصوصاً وقتی کسی برای انجام کاری مثل برداشتن چیزی یا نگاه کردن دقیق تر به چیزی خم می شه. مثال: He stooped o ...
یعنی مثلا فروشنده قیمت میده 10000 تومن میفروشم بهت و تو میگی 8000 تومن میخرم ازت. این 8000 تومن counteroffer هست. ( در جواب پیشنهاد اون یک پیشنهاد دی ...
دوستان معنی دقیقش نهفتگی هست. یعنی در واقع آتیش زیر خاکستر.
جستجو کردن
بین کاربری، میان کاربری این اصطلاح معمولاً تو زمینه های فناوری یا نرم افزار به کار می ره و به چیزی اشاره داره که بین چند کاربر مشترک یا قابل استفاده ...
رفته رفته ( در طول زمان )
پیشرفت کردن How far you got? چقدر پیشرفت کردی؟
اسم: گیره فعل: گرفتن ( در دست )
به جعبه یا سبد مخصوص حمل میوه ه هم میگن.
واقعاً قابل اجرا / واقعاً کاربردی و عملی. یه گزینه ای که هم جذابه و هم واقعاً به درد می خوره.
کلمه entangling از فعل entangle میاد و به معنی گیر افتادن در چیزی پیچیده یا درهم تنیده شدن هست. This is the most legally ‘entangling’ of the manag ...
دو تا عضله که در یک حرکت همزمان با هم منقبض میشن.
فاجعه ی بزرگ
🔹 get [something] out the door = کاری را به پایان رساندن و تحویل دادن نهایی کردن
زمین خورد / افتاد Our coffee pot took a tumble off the counter and shattered, a major loss.
یعنی استفاده از ابزار و سنسورها برای اندازه گیری سیگنال های بدن ( مثل ضربان قلب، EMG، فشار خون و غیره ) برای تحلیل عملکرد فیزیولوژیکی بدن. بطور ساده ...
غیر دقیق و غیر قابل اعتماد
به معنای تحقیقات، مطالعات و مقالات دانشگاهی قبلی در مورد این موضوع است.
به این معنی است که به جای پیشگیری از آن، فقط پس از وقوع یک مشکل، اقدام کنید.
بدون تغییر مانده است. Despite the adoption of safety procedures and programs such as those developed and required by the Occupational Safety and He ...
means keep being great, positive, and amazing just as you are! It’s a friendly and encouraging way to tell someone to continue being their best self.
در مدیریت پروژه: مدیریت، توزیع یا مدیریت ( مثلا: اطلاعات پروژه )
ثبت سوابق
یک نورون حرکتی همه ی فیبرهای عضلانی که آن را کنترل می کند. کارکرد: واحد پایه ای در کنترل انقباض عضلانی.
یعنی پرسشنامه ای که پاسخ دهنده خودش بدون حضور مصاحبه کننده یا ناظر آن ها را تکمیل می کند.
تقدم و تأخر
بازگشت
ایده یا راه حلی پیدا کردن She managed to come up with a brilliant solution to the problem. او توانست یک راه حل درخشان برای مشکل پیدا کند.
در پزشکی به معنی زنده
احتیاطی، روز مبادا ( دوستان این واژه توی کتاب PMBOK مربوط به مدیریت پروژه استفاده شده )
در مورد هوا به معنای "خیلی گرم و شرجی" است، به طوری که احساس می شود همه چیز در حال ذوب شدن است. مثال: - The weather was so melty today that even ...
یک عضله در ساعد که به خم کردن آرنج کمک می کند. در زاویه های کمتر از ۹۰� بیشترین تأثیر را دارد.
حول آن ( حول محور آن )
قربون صدقه رفتن - She showered her child with affection, always hugging and praising him. او فرزندش را غرق محبت می کرد و همیشه او را در آغوش می ...
به خوبی پشتیبانی شده یا مورد حمایت قوی قرار گرفته - His argument was well supported by scientific evidence. استدلال او به خوبی توسط شواهد علمی پ ...
موضوعی که فقط در حد فرضیه است. This is just a hypothetical thing, but what if we could travel at the speed of light? این فقط یک چیز فرضی است، اما ا ...
که بر اساس آن همون on which اما رسمی تر
به این معناست که چیزی به آرامی کج شود یا به سمت عقب متمایل شود. North Pole tips away from the sun
او پیداش نشد.
در هم شکسته
این اصطلاح معمولاً در ارگونومی یا فیزیولوژی استفاده می شود و به حداکثر فاصله ای اشاره دارد که دست می تواند به طور مؤثر و راحت بین انگشت شست و انگشتان ...
طول کل دست از شانه تا نوک انگشتان
این اصطلاح معمولاً تو ارزیابی های فیزیکی یا ورزشی استفاده می شه و یعنی حداکثر ارتفاعی که فرد در حالت ایستاده می تونه دست دراز کنه و بگیره.
1. موعد یا زمان مشخص شده: - "The payment is due tomorrow. " ( پرداخت برای فردا موعد دارد. ) 2. شایسته بودن یا سزاوار بودن: - "Respect is due ...
دنیای کسب و کار
پایدار، ادامه دار
به هر شکلی The contract explicitly states that the company is not liable for damages, howsoever caused, unless resulting from gross negligence. قرا ...