تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

علاقه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خلاص شدن رهایی یافتن به فکر خود بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بار ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

رفت و برگشتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عضو یک دسته خلافکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بطور مخفیانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت پوشش they developed a bio - weapon program disguised as a bio - botany project

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فهمیدن، گرفتن، اطلاع یافتن he deduced their intent

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

غیر عمدی، بطور غیر عمد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پخش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مبتلا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ترجیح دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خرده پا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

محدوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرا رسیدن، night comes down شب فرا میرسد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

محو شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حاظر و آماده، آماده شدن یا بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژگون شده یا واژگون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه کننده، مبارز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای جای زخم across his chest is scabbards rest روی سینه اش جای شمشیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به معنای نگهبان، سرباز، و نام دیگر شیطان نیز هست ، و در بعضی موارد بمعنای برادر شیطان است، یا دست راست شیطان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدون ، دفاع ضعیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دخیل بودن

پیشنهاد
٤

به معنای اعتراض کردن هم هست. نشان دادن خشم و نا رضایتی نسبت به چیزی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نیم نگاهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جرایمی گفته میشد که حد اکثر محکومیت و مجازات را دارند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرپرست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نژاد پرست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اخلالگر، آشوبگر، خرابکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به معنای جنب و جوش، به وجد آمدن و شادی کردن نیز هست ( بیشتر در موسیقی راک ) . همچنین گاهی معنای تکیه کردن هم میده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کم پایین حقیر ارزان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمین کردن و حمله کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از قرقره جدا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

معروف کردن، بت ساختن از چیزی یا کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تقلبی، فیک.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بمعنای قراردادن یا جای دادن نیز هست sometimes it's really hard to shove a story in a four_minute song گاهی اوقات قرار دادن یک داستان درون یک آهنگ چه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

قرارداشتن، وجود داشتن، واقع شدن the continent of atlantis was an island which lay before the great flood

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

insist beg اصرار ورزیدن اصرار کردن التماس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به تعالی رساندن ارج نهادن به کمال رساندن احترام ویژه قائل شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عشق بازی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقلیت کوچک، تعداد بسیار کم از افراد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بالغ بر، سر جمع، مجموعا The destruction totalled 166 squar miles

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آسان کردن یک قانون They loosened environmental protection laws

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

نشستی که سران کشور ها در مورد و محیط زیست و آب و هوا در سارمان ملل بر گزار میکنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تو چرت رفتن کاری که پدر بزرگا آخر هر مهمونی میکنن 😂😂

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کشور های ابر قدرت، به کسانی که موقعیت های بسیار مهم سیاسی ، نظامی و اقتصادی رو تصاحب کردن، گفته میشه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

الزام، الزامی اجبار، اجباری دستورالعمل هایی که حتما باید رعایت شوند تا یک فرد یا افرادی درون جامعه یا یک سازمان فعالیت کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحت حمایت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

go/come گفتن هم معنی میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک اصطلاح آمریکایی بمعنای باد آورده، در بعضی موارد بمعنای انتظار زیادی داشتن، حاضر و آماده هم معنی میده she did no work at all, expecting everything ...