پیشنهادهای دانیال (٩٣)
insist beg اصرار ورزیدن اصرار کردن التماس کردن
عشق بازی کردن
اصطلاح خودمانی آمریکایی بمعنای زود قضاوت کردن یا عجله کردن
در کشور های ابر قدرت، به کسانی که موقعیت های بسیار مهم سیاسی ، نظامی و اقتصادی رو تصاحب کردن، گفته میشه.
کمین کردن و حمله کردن
از قرقره جدا کردن
اسکناس درشت، پول درشت
اقلیت کوچک، تعداد بسیار کم از افراد
در گفتار قدیمی بمعنای پیکار و جنگ تن به تن برای بدست آوردن چیزی است. perforce and grinningly shall i maim in the vie
foolish
unless
به نتیجه رسیدن
گردش پیدا کردن، پیچیدن and wind through darkened treetops swirl
Necessarily
کودکستانی، بچه خردسال کودکستانی
در انگلیسی باستان به معنای قضاوت کردن و فکر کردن هم هست، ولی معنی محو شدن و افول کردن هم میده
dew - scented blossom, thou wast pristine
ضد هوایی Interceptor fighter
در گفتار قدیمی بمعنای:از سوی کسی یا چیزی, چیزی که منبع آن کسی یا چیزیست. no voice, no hand of human source
اخلالگر، آشوبگر، خرابکار
گروهی از مواد شیمیاییکه موجب دوام بیشتر مواد پلاستیکی میشود
موجب خشم و عصبانیت شدن. گاهی هم بمعنای صدای کسی یا چیزی رو در آوردن
بی تناسب برای مثال چیزی که خیلی بزرگتر یا کوچکتر از چیز دیگریست و به آن نمیخورد
ne'er
Taken
نیش کسی تا بنا گوش باز شدن با خوشحالی و ذوق هم معنی میده
زخم یا جراحتی که دائمی باشد.
جنگ تمدنی
بدهکار کسی نبودن، مقردض نبودن The family business is healthy and comepletely debt_free
به شخص باوقار و کار درست و ماهر Dextrus گفته میشود
درچشم پزشکی به چشم هایی که هیچگونه ضعیفی ندارند plano گفته میشود
یهودی
قیمت مصرف کننده قیمت برای مصرف کننده
نشست سالانه اجلاس سالانه گردهمایی سالانه
به معنای لعن و نفرین کردن هم هست
در انگلیسی قدیمی مخفف From نیز هست Thou Dawdl'd Not Bringing Me Fro Aether To Nether.
خالص pure
سلاح غیر خودکار
بالغ بر، سر جمع، مجموعا The destruction totalled 166 squar miles
در انگلیسی قدیم تبدیل شدن به چیزی یا کسی دیگر هم معنا میدهد come not wont to this uncouth devil lest to a devil thou wilt translate
تقلبی، فیک.
در انگلیسی قدیمی به معنای دست کشیدن از چیزی یا کسی است the sweven of thee ne'er will i cede, my colleen
مبارزه کننده، مبارز
کم پایین حقیر ارزان
در چشم پزشکی بمعنای چشم چپ میباشد oculus sinister OS
محو شدن
به معنای جای زخم across his chest is scabbards rest روی سینه اش جای شمشیر
مبتلا کردن
پا قدم nice initiation چه پاقدم خوبی ( کنایه )
آسان کردن یک قانون They loosened environmental protection laws