ترجمه‌های نیما چوبین (٤١)

سخنرانی جنجالیش با سروصدای بلند حضار ( شنوندگان ) قطع شد.

شروع کار جدیدش به عنوان نویسنده را جشن گرفتیم.

زوج ( زن و شوهر ) در حال بوسیدن بودند و اصلاً فیلم را ندیدند.

در حالی که روی نیمکت پارک نشسته بود و ناهارش رو می خورد، مراقب بچه هایی بود که کنار حوض بازی می کردند.

میشه یه تاکسی گیر بیاری تا من کیفم رو میارم؟ ( watch for به معنای با حواس جمع منتظر چیزی بودن )

منتظر حراج بهاره ما باشید. ( حواس تون به حراج بهاره ما باشه )

رهبران اروپایی حوادث - رخ داده در - یونان را زیر نظر داشتند. ( مداقه و بررسی دقیق می کردند! )

آنها راک اند رول می نوازند، تانگو می نوازند، اما نمی توانند باپ ( بنوعی جاز پیچیده ) بزنند. [مطمئن نیستم درست باشه!]

هر دو سیاستمدار به خاطر پافشاری بر اصول و عقایدشان شناخته شده اند.

از من نپرس چرا اینقدر نظرشان رو عوض می کنند

یک عبارت مصدری

افعال ناقص عموماً - مصداق - مصدر ساده ( مصدر بدون to ) هستند.

برای ساخت شکل ماضی کامل یک فعل از Have استفاده می کنید

اکنون استفاده از مصدر گسسته عموما قابل قبول است.

بیمار از درد به خود می پیچید

آموزش و پرورش مختلط دختر و پسر، آموزش پسران و دختران با هم، هم آموزش

باهم تمدید یا توسعه یافتن، ( از نظر فضا یا زمان ) : هم راستا بودن، ( از نظر طول یا زمان ) : همسان بودن، هم گسترد بودن

تو نمونه ی یه ژاپنی عوضی ای. . . . آخر ( نهایت ) نژادپرستی

او دو سال پیش به دویدن علاقه مند شد ( جذب دویدن شد ) ، و حالا برای ماراتن آماده می شود.

پس از حمله قلبی، رسیدگی به کسب و کار را به برادرش سپرد. ( واگذار کرد )

شهرستان از سرمایه گذاران بین المللی به خوبی استقبال کرد ( برای شان فرش قرمز پهن کرد )

پسران و دختران دانش آموز نباید تحت کنترل شدید - سخت گیرانه - باشند

کودکان امروزی کنترل های سخت گیرانه را نمی پسندند.

این مدرسه شیوه زندگی همراه با کنترل های بیش از حد را به دانش آموزانش تحمیل می کنند، .

خوره ی بیسبال

این موضوع جماعت به طرفدارها و کسانی که مخالف بودند، تقسیم کرد.

پیمانه ای شصت سنت به فروش می رسد.

آنها ساعتی حقوق ( پول ) می گیرند.

هرچی بزرگ تر میشم، فراموشکارتر می شم!

قیمت آن دقیقاً ۵ دلار است. ( درست ۵ دلار می ارزه )

صد نفر، دقیق.

او به من فرصت شنیده شدن نمی دهد ( به من گوش نمیده )

اونا آخرش ۶۰ دلار می ارزه

شکلات در قاموس ( دایره واژگان ) بیشتر مردم برابر با گناه است.

سوگند خورد هرگز با فرزندانش آنگونه رفتار نخواهد کرد که با خودش در کودکی رفتار شده بود.

یک شام برنامه ریزی شده برای صد نفر

با خوش شانسی، تقریباً بلافاصله کار پیدا کرد.

دستانش را روی شکم بزرگش گذاشت.

معنی یک کلمه معمولاً با گذشت زمان، به تدریج تغییر می کند.

چم یک واژه هماره با گذشت زمان، کم کم دگرگون می شود.

این جزایر در منطقه ای که به " حلقه آتش " معروف است، قرار گرفته اند. ( منطقه در کرانه اقیانوس آرام که بیشتر آتش فشان ها و زلزله های زمین آنجا اتفاق می ...