ترجمه‌های نیما چوبین (٤١)

بازدید
٤٢
تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The islands lie on the so-called Pacific Rim of Fire.
دیدگاه
٠

این جزایر در منطقه ای که به " حلقه آتش " معروف است، قرار گرفته اند. ( منطقه در کرانه اقیانوس آرام که بیشتر آتش فشان ها و زلزله های زمین آنجا اتفاق می ...

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The meaning of a word typically changes by degrees over time.
دیدگاه
١

چم یک واژه هماره با گذشت زمان، کم کم دگرگون می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The meaning of a word typically changes by degrees over time.
دیدگاه
٠

معنی یک کلمه معمولاً با گذشت زمان، به تدریج تغییر می کند.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
He rested his hands on his broad girth .
دیدگاه
٠

دستانش را روی شکم بزرگش گذاشت.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
By a stroke of fortune he found work almost immediately.
دیدگاه
١

با خوش شانسی، تقریباً بلافاصله کار پیدا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
a sit-down dinner for a hundred people
دیدگاه
٠

یک شام برنامه ریزی شده برای صد نفر

تاریخ
١ سال پیش
متن
He made an oath that he would never treat his own children the way he had been treated as a child.
دیدگاه
٢

سوگند خورد هرگز با فرزندانش آنگونه رفتار نخواهد کرد که با خودش در کودکی رفتار شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Chocolate equals sin in most people's lexicon.
دیدگاه
٠

شکلات در قاموس ( دایره واژگان ) بیشتر مردم برابر با گناه است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They cost up to sixty dollars.
دیدگاه
٢

اونا آخرش ۶۰ دلار می ارزه

تاریخ
١ سال پیش
متن
He would not give me a hearing.
دیدگاه
٠

او به من فرصت شنیده شدن نمی دهد ( به من گوش نمیده )

تاریخ
١ سال پیش
متن
A hundred people, on the nose.
دیدگاه
١

صد نفر، دقیق.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It costs five dollars on the nose.
دیدگاه

قیمت آن دقیقاً ۵ دلار است. ( درست ۵ دلار می ارزه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The older I get the more forgetful I become.
دیدگاه

هرچی بزرگ تر میشم، فراموشکارتر می شم!

تاریخ
١ سال پیش
متن
They are paid by the hour.
دیدگاه

آنها ساعتی حقوق ( پول ) می گیرند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It sells for sixty cents the bushel.
دیدگاه
١

پیمانه ای شصت سنت به فروش می رسد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The issue segmented the congregation into those who were for and those who were against.
دیدگاه
٠

این موضوع جماعت به طرفدارها و کسانی که مخالف بودند، تقسیم کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
a baseball junkie
دیدگاه

خوره ی بیسبال

تاریخ
١ سال پیش
متن
The school imposes a very regimented lifestyle on its students.
دیدگاه
٠

این مدرسه شیوه زندگی همراه با کنترل های بیش از حد را به دانش آموزانش تحمیل می کنند، .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Modern children don't like being regimented.
دیدگاه
٠

کودکان امروزی کنترل های سخت گیرانه را نمی پسندند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Schoolboys and schoolgirls should not be regimented.
دیدگاه
٠

پسران و دختران دانش آموز نباید تحت کنترل شدید - سخت گیرانه - باشند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The county has put out the welcome mat for international investors.
دیدگاه
١

شهرستان از سرمایه گذاران بین المللی به خوبی استقبال کرد ( برای شان فرش قرمز پهن کرد )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
After his heart attack, he gave over the running of the business to his brother.
دیدگاه
٢

پس از حمله قلبی، رسیدگی به کسب و کار را به برادرش سپرد. ( واگذار کرد )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She took up running two years ago and now she's preparing for a marathon.
دیدگاه
١

او دو سال پیش به دویدن علاقه مند شد ( جذب دویدن شد ) ، و حالا برای ماراتن آماده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You are a typical Jap douche bag. . . The most racist.
دیدگاه
٢

تو نمونه ی یه ژاپنی عوضی ای. . . . آخر ( نهایت ) نژادپرستی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
coextend
دیدگاه

باهم تمدید یا توسعه یافتن، ( از نظر فضا یا زمان ) : هم راستا بودن، ( از نظر طول یا زمان ) : همسان بودن، هم گسترد بودن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
coeducation
دیدگاه

آموزش و پرورش مختلط دختر و پسر، آموزش پسران و دختران با هم، هم آموزش

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The patient twisted about in pain.
دیدگاه
٠

بیمار از درد به خود می پیچید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The use of the split infinitive is now generally acceptable.
دیدگاه

اکنون استفاده از مصدر گسسته عموما قابل قبول است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You use "have" to form the perfect infinitive of a verb.
دیدگاه
٥

برای ساخت شکل ماضی کامل یک فعل از Have استفاده می کنید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Modal verbs generally take the bare infinitive.
دیدگاه
٧

افعال ناقص عموماً - مصداق - مصدر ساده ( مصدر بدون to ) هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
an infinitive phrase
دیدگاه
٥

یک عبارت مصدری

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't ask me why they have chopped and changed so much.
دیدگاه

از من نپرس چرا اینقدر نظرشان رو عوض می کنند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Both politicians are known for sticking to their guns.
دیدگاه
٢

هر دو سیاستمدار به خاطر پافشاری بر اصول و عقایدشان شناخته شده اند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They can rock and roll, they can tango, but they can't bop.
دیدگاه

آنها راک اند رول می نوازند، تانگو می نوازند، اما نمی توانند باپ ( بنوعی جاز پیچیده ) بزنند. [مطمئن نیستم درست باشه!]

تاریخ
٣ سال پیش
متن
European leaders are watching the events taking place in Greece.
دیدگاه

رهبران اروپایی حوادث - رخ داده در - یونان را زیر نظر داشتند. ( مداقه و بررسی دقیق می کردند! )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Watch for our spring sales!
دیدگاه
٠

منتظر حراج بهاره ما باشید. ( حواس تون به حراج بهاره ما باشه )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Could you watch for the taxi while I get my bag?
دیدگاه
٨

میشه یه تاکسی گیر بیاری تا من کیفم رو میارم؟ ( watch for به معنای با حواس جمع منتظر چیزی بودن )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He watched the children playing by the pond while he sat on a park bench eating his lunch.
دیدگاه
٠

در حالی که روی نیمکت پارک نشسته بود و ناهارش رو می خورد، مراقب بچه هایی بود که کنار حوض بازی می کردند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The couple were kissing and not watching the movie at all.
دیدگاه
٣

زوج ( زن و شوهر ) در حال بوسیدن بودند و اصلاً فیلم را ندیدند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We celebrated the inauguration of her new job as a writer.
دیدگاه
٣

شروع کار جدیدش به عنوان نویسنده را جشن گرفتیم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Her controversial speech was punctuated with noisy interjections from the audience.
دیدگاه
٤

سخنرانی جنجالیش با سروصدای بلند حضار ( شنوندگان ) قطع شد.

١