⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
نیما چوبین
دارم یاد میگیرم، هر چی یاد گرفتم اینجا مینویسم.
*Choobin*
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
Seven hell
آخرین بخش (حلقه) جهنم، که اشاره میکند به کتاب "دوزخ" اثر مشهور �دانته آلیگری�. در کتاب دانته به جهنم سفر میکند و میفهمد که جهنم هفت بخش یا حلقه متف ...
١٤٠٠/٠١/٢٠
0
|
0
2
Seven heaven
آخرین طبقه بهشت ( بیشتر در اسلام و یهودیت)، جایی که خدا و فرشتگان عالیرتبه ساکناند. نهایت خوشبختی و سعادتمندی
١٤٠٠/٠١/٢٠
0
|
0
3
making love
آمیزش. سکس، رابطه جنسی
١٤٠٠/٠١/٠١
0
|
0
4
luck of the draw
The result of chance rather than something you can control : شانسی و خارج از کنترل
١٤٠٠/٠١/٠١
4
|
0
5
save area network
SAN: Save Area Network
شبکهفرعی از دستگاههای ذخیرهسازی مشترک که بهگونهای تنظیم شدهاند تا همه دیسکهای ذخیرهسازی برای شبکههای *LAN یا **WAN ...
١٣٩٩/١٢/٢٩
0
|
0
6
San
SAN: Save Area Network
شبکهفرعی از دستگاههای ذخیرهسازی مشترک که بهگونهای تنظیم شدهاند تا همه دیسکهای ذخیرهسازی برای شبکههای *LAN یا **WAN ...
١٣٩٩/١٢/٢٩
0
|
0
7
blow raspberry
صدای حاصل از حرکت زبان بین لبهای فشرده، به قصد تمسخر یا شوخی _ شیشکی بستن (عامیانه)
١٣٩٩/١٢/٢٣
0
|
0
8
wind whistling
صدایی که هنگام خروج هوا از مجرای بینی (بینی گرفته) ایجاد میشود.
١٣٩٩/١٢/٢٣
0
|
0
9
bombed out
تخریبشده توسط بمباران (در مورد شهر یا ساختمان)
ترک محل بعلت بمباران (در مورد شخص)
١٣٩٩/١٢/٢٣
0
|
0
10
driven out
ترک کردن -جایی- به اجبار و ناخواسته
١٣٩٩/١٢/٢٣
0
|
0
11
roro
سامانه بارگیری و تخلیهبار کشتی، که بار توسط سکو (سکو متحرک) جابهجا میشود
١٣٩٩/١٢/١٦
0
|
0
12
roll on roll off
سامانه بارگیری و تخلیهبار کشتی، که بار توسط سکو (سکو متحرک) جابهجا میشود
١٣٩٩/١٢/١٦
0
|
0
13
shaky in one's principles
سست عنصر
١٣٩٩/١٢/١٤
0
|
0
14
Sober as a judge
سراسر هوشیار (در مقابل مستی)
١٣٩٩/١٢/١١
0
|
0
15
restored order
بازگرداندن نظم، اصلاح روند
١٣٩٩/١٢/١١
0
|
0
16
stood firm
مصمم بودن و پایداری کردن (با وجود ناملایمات و شکستها)
١٣٩٩/١٢/١١
0
|
0
17
fuck over
ظلم و تعدی کردن به، بدجنسی و بدرفتاری کردن با
١٣٩٩/١٢/١٠
0
|
0
18
Fuck with
سربهسر کسی گذاشتن (که شاید منجر به خشم یا خشونت شود)، ور رفتن (انگولک کردن) چیزی
١٣٩٩/١٢/١٠
2
|
0
19
outdrink
to drink more (alcohol) than : بیشتر نوشیدن از ... (بهویژه در مورد الکل)
مثال:
Looks like you can outdrink me.
انگار بیشتر از من مشروب می ...
١٣٩٩/١٢/١٠
0
|
0
20
touch�
گل گفتی
١٣٩٩/١٢/١٠
0
|
1
21
ravenclaw
نام یکی از گروههای آموزشی مدرسه �هاگوارتز� (مدرسه جادوگری داستانهای هریپاتر)
١٣٩٩/١٢/٠٩
2
|
0
22
qss
Quick Security Setup
رجوع شود به: WPS
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
23
to be rushed
هول شدن
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
24
what nerve
رو که نیست!
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
25
whatever it takes
دست به هر کاری زدن
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
26
what a nerve
رو که نیست!
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
27
you get what you pay for
هرچقدر پول بدی آش میخوری
١٣٩٩/١٢/٠٧
2
|
0
28
like or lump it
خواه ناخواه (چه بخواهی چه نخواهی)
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
29
take French leave
در رفتن (ترک کردن مکانی) / to leave
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
30
take the French leave
در رفتن (ترک کردن مکانی) / to leave
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
31
the sea is full of other fish
مگه آدم قحطیه
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
32
drop the ball
دسته گل به آب دادن
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
33
let your consciconscience be your guide
کلاه خود را قاضی کردن
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
34
jim crow law
تبعیض نژادی قانونی علیه امریکاییهای افریقایی تبار
١٣٩٩/١١/٢٧
2
|
0
35
roaring fire
آتشی با شعله و اخگر بزرگ و حرارت زیاد
١٣٩٩/١١/٢٤
4
|
0
36
as sharp as anything
خیلی باهوش، خیلی تیز (هشیار)
١٣٩٩/١١/٢٤
2
|
0
37
besides you
تو هم، همچنین تو
پینوشت: در کنار تو = beside you
١٣٩٩/١١/٢٣
0
|
0
38
good at it
(در انجام کاری) ماهر، زبردست، خبره _ کاردان، کارآمد _ اصطلاحاً: اینکاره
١٣٩٩/١١/٢٣
0
|
0
39
since adam was a pup
مدت خیلی زیادی، پیش از اون چه بتوان بخاطر سپرد (بهیاد آورد)
(به اصطلاح خودمانی) عهد قجر، عهد عتیق
١٣٩٩/١١/٢٣
0
|
0
40
achingly
دردناک و دردآور، بشدت و بهسختی، مضر
١٣٩٩/١١/٢٣
2
|
0
41
subtitles
زیرنویس، نوشتههایی که زیر تصویر -در تلویزیون، سینما یا ...- که یا برای استفاده ناشنوایان است یا ترجمه زبان فیلم
١٣٩٩/١١/٢٣
2
|
0
42
break even
دخل و خرج برابر، برابری درآمد و هزینه
١٣٩٩/١١/٢٣
0
|
0
43
kinckerbocker
نیویورکی (اهل نیویورک آمریکا 🇺🇸)
١٣٩٩/١١/٢١
0
|
0
44
kinckerbocker
شلوار بدقواره که زانو انداخته (قسمت زانو و پشت زانو چین و چروک خورده)
١٣٩٩/١١/٢١
0
|
0
45
loose fitting
لباس نسبتاً گشاد و بد قواره
١٣٩٩/١١/٢١
0
|
0
46
gathered
در مورد پارچه یا لباس: چروک، چینخورده
١٣٩٩/١١/٢١
0
|
0
47
Him
مخفف: اعلیحضرت همایونی His Imperial Majesty
١٣٩٩/١١/٢٠
4
|
0
48
in god's name
برای رضایت خدا (محض رضای خدا)، برای هدفی مقدس
١٣٩٩/١١/٢٠
2
|
0
49
one swallow doesn't make a summer
همون ضربالمثل "با یک گل بهتر نمیشه"
١٣٩٩/١١/١٨
4
|
0
50
heaven sent
به موقع، سر وقت، کمک رسیده در وقت نیاز (تقریبا نوشدارو خودمون اما قبل مرگ سهراب!) / چیزی که انتظارش را نداریم اما به موقع رخ میدهد.
١٣٩٩/١١/١٨
2
|
0
1
2
3
4
<
فهرست جمله های ترجمه شده
واژه
جمله های ترجمه شده
1
sticking
• Both politicians are known for sticking to their guns.
• هر دو سیاستمدار به خاطر پافشاری بر اصول و عقایدشان شناختهشدهاند.
١٣٩٩/١٢/١٥
0
|
0
2
rock and roll
• They can rock and roll, they can tango, but they can't bop.
• آنها راکاندرول مینوازند، تانگو مینوازند، اما نمیتوانند باپ (بنوعی جاز پیچیده) بزنند. [مطمئن نیستم درست باشه!]
١٣٩٩/١٢/١٠
0
|
0
3
watch
• European leaders are watching the events taking place in Greece.
• رهبران اروپایی حوادث -رخداده در- یونان را زیر نظر داشتند. (مداقه و بررسی دقیق میکردند!)
١٣٩٩/١١/٢٤
0
|
0
4
watch
• Watch for our spring sales!
• از حراج بهاره ما دیدن کنید.
١٣٩٩/١١/٢٤
0
|
0
5
watch
• Could you watch for the taxi while I get my bag?
• میشه یه تاکسی گیر بیاری تا من کیفم رو میارم؟ (watch for به معنای با حواس جمع منتظر چیزی بودن)
١٣٩٩/١١/٢٤
0
|
0
6
watch
• He watched the children playing by the pond while he sat on a park bench eating his lunch.
• در حالی که روی نیمکت پارک نشسته بود و ناهارش رو میخورد، مراقب بچههایی بود که کنار حوض بازی میکردند.
١٣٩٩/١١/٢٤
0
|
0
7
watch
• The couple were kissing and not watching the movie at all.
• زوج (زن و شوهر) در حال بوسیدن بودند و اصلاً فیلم را ندیدند.
١٣٩٩/١١/٢٤
0
|
0
8
inauguration
• We celebrated the inauguration of her new job as a writer.
• شروع کار جدیدش به عنوان نویسنده را جشن گرفتیم.
١٣٩٩/١١/٢٣
1
|
0
9
interjection
• Her controversial speech was punctuated with noisy interjections from the audience.
• سخنرانی جنجالیش با سروصدای بلند حضار (شنوندگان) قطع شد.
١٣٩٩/٠٩/١٢
2
|
0