serviette

/ˌsɜːrvɪˈet//ˌsɜːvɪˈet/

معنی: دستمال سفره
معانی دیگر: دستمال میز

جمله های نمونه

1. Wrapped in a serviette it was lying on the lap of a fat, snoozing gentleman.
[ترجمه گوگل]پیچیده شده در یک روکش روی دامان یک آقای چاق و چرت زده افتاده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست به دست گرفته بود روی دامن یک جنتلمن چاق خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do you have a serviette, please ?
[ترجمه گوگل]سرويس داري لطفا؟
[ترجمه ترگمان]تو یه \"serviette\" داری، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The door flew open and in dashed a gentleman with a serviette round his neck.
[ترجمه گوگل]در باز شد و یک آقایی که کت و شلواری به گردنش انداخته بود وارد شد
[ترجمه ترگمان]در باز شد و آقایی با a که دور گردنش بود با عجله به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The surly insolence of the waiters drove him into a rage, and he flung his serviette to the floor and stalked out of the restaurant.
[ترجمه گوگل]گستاخی وحشیانه پیشخدمت ها او را به خشم کشید و سروش را روی زمین پرت کرد و از رستوران بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]این جسارت و گستاخی پیشخدمت ها او را به خشم آورد و خود را روی زمین انداخت و با قدم های بلند از رستوران بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The surely insolence of the waiters drove him into a rage, and he flung his serviette to the floor and stalked out of the restaurant.
[ترجمه گوگل]مطمئناً گستاخی پیشخدمت‌ها او را به عصبانیت کشاند و سروش را روی زمین پرت کرد و از رستوران بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]The از این که پیشخدمت ها او را عصبانی کردند، او را به زمین انداخت و با قدم های بلند از رستوران بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We need to get samples from you for egg cup, salt as well as serviette ring.
[ترجمه گوگل]ما باید از شما نمونه هایی برای فنجان تخم مرغ، نمک و همچنین حلقه سرویت بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما باید از شما برای گرفتن فنجان تخم مرغ، نمک و همچنین حلقه serviette نمونه برداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Crass frequently paused to mop the perspiration from his face and neck with his serviette.
[ترجمه گوگل]کراس مکرراً مکث می‌کرد تا عرق صورت و گردنش را با سروش پاک کند
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات خود را برای پاک کردن عرق از روی صورت و گردن خود می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستمال سفره (اسم)
napkin, serviette

انگلیسی به انگلیسی

• table napkin, piece of cloth or paper used to protect one's clothing or to clean one's face and hands while eating
a serviette is a square of cloth or paper that you use to protect your clothes or to wipe your mouth when you are eating.

پیشنهاد کاربران

A napkin, serviette or face towelette is a square of cloth or paper tissue used at the table for wiping the mouth and fingers while eating. It is usually small and folded, sometimes in intricate designs and shapes
...
[مشاهده متن کامل]

دستمال سفره ( انگلیسی: Napkin or Serviette ) ، دستمال پارچه ای مستطیل شکلی است که بر روی میز غذا خوری گذاشته می شود و از آن برای پاک کردن دهان و انگشتان استفاده می گردد. دستمال سفره معمولاً به صورت کوچک و تا شده و در طرح های پیچیده و متنوع روی میز قرار داده می شود.

serviette
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Napkin

بپرس