پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
تقلب. دست کاری شده. فریب دادن. مجهز کردن. آماده کردن مسلح کردن
پرداخت کردن بدهی The proceeds from the competition help to defray the expenses of the evening.
خوشمزه
حرف دل منا زدی
شایعه. سخن چین
کالای قاچاق
دوستانه. صمیمی the conviviality of the evening
نوشیدنی there is no supply of potable water available
به تدریج متوقف کردن
شکست خورده. ناموفق The studio planned to make a movie of the book but the deal fell through
کی می خواد با من بجنگه
قوی a butch woman in a baseball cap
دوره ی نقاهت. بهبودی یافتن recuperate he spent eight months convalescing after the stroke
خستگی بعد از پرواز به کشوری دیگر و به خاطر اختلاف زمان I’m suffering from jet lag but I’ll feel better after a good night’s sleep
جوک کوتاه
مقدار کمی نمک
مشکل جزئی. تاخیر برای مدتی کوتاه
طرحی که به زودی کامل می شود یا در حال آماده سازی است.
شوخی. سبک سری as an attempt to introduce a note of levity, the words were a disastrous flop
هرج و مرج. درهم بر هم she had blamed her grogginess on a helter - skelter lifestyle
معاشرت با افراد طبقه ی بالای جامعه He spent the first day hobnobbing with the management
فرسوده. پیرشده
شبه جرم. ضرر
زد و بست غیرقانونی
لکه قرمز یا صورتی رو پوست dappled
جن یا روح کوچک بدجنس
توجه و مراقبت بیش از اندازه از کسی all her life she'd been cosseted by her family
ناخوانا. غیر قابل فهم
حرکت گروهی و وحشیانه several thousand demonstrators rampaged through the city
اشتیاق یا احساس فراوان a letter of fervid thanks
پریشان. گیج he was completely flummoxed by the question
کار سخت و خسته کننده. مسافرت پیاده و طولانی After a day slogging away at work, I need to relax
بدجنسانه a puckish sense of humor
اتفاق افتادن. توسعه یافتن
دست به کار شدن
به خطر انداختن
سر کسی را بردن. زیاد حرف زدن
شجاع و مصمم
درست نتوانستن فکر کردن به خاطر مشکلی. به چیزی خندیدن She’s so funny. She cracks me up. I was beginning to think I was cracking up!
قانون مند و سخت گیر He is a stickler
طفره رفتن I always ducked out of history lessons at school.
فرار کردن. در رفتن. زدن به چاک
بسیار خسته
ابراز عشق واحساسات به طرز مسخره ای
پرانرژی. خوشحال. پرانرژی ebullience a sense of youthful exuberance
عذاب وجدان داشتن. تردید I had no scruples about eavesdropping
احمقانه. بچگانه you're making puerile excuses
سنگریزه
خط ناخوانا scrawl
صداقت داشتن. قانونی certain transactions were not totally aboveboard