پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
آرام و معقول
سایکیک. دارای قدرت ماوراطبیعی. پیشگو
آدم عجیب. دیوانه
گیج. درست نتواستن فکر کردن the sleeping pills had left her feeling groggy
نتیجه ی کار و شرایط قبلی the slow trading was a carryover from the big losses of last week
قاچاق چی
ضدعفونی کردن با گازو مواد شیمیایی
نامرغوب. بنجل we're not paying good money for shoddy goods
لوچی. دوبینی
روستایی. دهاتی. نادان
دراز کشیدن
چاپلوسی she didn't have to kowtow to a boss
بچه گدا با لباس کثیف
قایق رانی he had once canoed down the Nile
کف کننده fizzy mineral water
لجباز It was just sheer pigheadedness on his part
کار دفتری مخصوصا نگه داری اسناد و حسابها
رانندگی تحت تاثیر مشروب
دارندگی و برازندگی
افشای کسی. رسوایی
ناراحت و ناامید he came back empty - handed and crestfallen
منزوی. گوشه نشین
صدای جلینگ جلینگ کردن her bracelets were jingling
باز چشم کاملا باز نگاه کردن. با تعجب نگاه کردن What in the world are you goggling at
حمایت کردن از کسی یا وفا داری I love him and whatever happens I'll stick by him
پیش پا افتاده hackneyed old sayings
مصمم. با پشتکار why are you hell - bent on leaving
تانک
چرخ زدن روی پاشنه
عضو طبقه ی کارگر
واکنش شدید. عکس العمل سیاسی
بمباران. به توپ بستن
غر غر کردن. کج خلق she became querulous and demanding
شانسی. اتفاقی a fluky goal
مسخره کردن put - down couldn't help thinking that the whole thing was meant to be taken as a snub
به درستی تامل نکردن. برنامه ریزی نصفه نیمه. به درستی توجه نکردن half - baked notions of Teutonic superiority
چاپلوسی. پاچه خواری bowing his head in a servile manner
بی تقوایی. بی احترامی به چیزی مقدس he blamed the fall of the city on the impiety of the people
شادی. نشاط the sudden gaiety of children's laughter
کاملا. تاحد ممکن If you want to bring it up with the boss, I'll support you all the way
چاپلوسی she imagined him toadying to his rich clients
آرام کردن. تسکین دادن amendments have been added to appease local pressure groups
از ترس میخکوب شدن his icy controlled quietness petrified her
دقیق. همیشه درست an unerring sense of direction
لخته شدن. دلمه بستن blood had coagulated around the edges of the wound
غیر قابل لمس an impalpable ghost
بسیار خسته
خوب شدن. قوی شدن. بهتر شدن Pascoe was drinking whisky to take the edge off the pain
نازک. شکننده. قانع نکردن. پیمان بی اساس
نفقه. خرجی