ترجمههای بنیامین رئوف (٥٣)
من همیشه از ورزش های آبی مثل غواصی لذت برده ام.
کاری که میکنن اینه که کشمکش رو به هم بزنن
آن ها قبل از بیرون رفتن، به سگ قلاده زدند.
کاشکی از مزخرف گفتن درباره دوس پسراش دست برداره
چیزی بهش نگو، دهن لقه.
سرانجام، پرونده به این که هیئت منصفه آیا ( حرف های ) اسمیت را باور می کند یا خیر، ختم خواهد شد
اون یه شیطان عصبیه، فقط عاشق دستور دادن و به اطاعت درآوردنشونه.
لشکا طرف رو با نشون دادن آزرده شدنش رد کرد بره.
این موجودات ( زندگی خود را ) به صورت آبزی آغاز می کنند
یقینا ستاره های بزرگ دنیا با چنین قابلیتی یک سال پیش می توانستند این استادیوم را پر کنند.
یه سوال رو با سوال دیگه قاطی نکن ( اشتباه نگیر ) .
او از من توقع دارد با ماشین برم برای کلیسا خرت و پرت جمع کنم.
او چندین خالکوبی و چندین �پیرسینگ� دارد.
تاکسی در یک تقاطع نگه داشت تا حق تقدم رو بده به تعقیب و گریز ماشین ها.
سعی کرد پریشانی ش رو مخفی کنه ولی لرزش صداش تابلو بود.
او بهانه ی مزخرفی درباره خوابیدن زیر لب زمزمه کرد.
احتمالا مشکلات لُجیستیک، باعث این تاخیر شده اند.
تفاوت در اندازه، از میزان نور دریافتی هر گیاه ناشی می شود.
شاید فکر کنید زبان مجارستانی، مثل آب خوردن باشد ولی اینطور نیست
درد در ناحیه ی نوک سینه می تواند مانع ذخیره شیر شود.
بیشتر جرائم ممکن است به سوالی درباره پول ختم شوند.
آن روز اتفاق خوش یمنی افتاد که زندگی مرا تغییر داد
ترس از بیکاری روی کارگران مثل یک اهرم فشار عمل کرد.
یوان شیکای امپراطور را مجبور کرد از سلطنت کناره گیری کند و قدرت را به او واگذار کند.
کسی که قبل از من اینجا کار میکرد، دوازده سال تو این کار بود.
هرچه بیشتر شراب می نوشید، بیانش ضعیف تر می شد.
پسماندها آرام آرام به گیاخاک تبدیل می شود