پیشنهادهای Behshad (٨٥)
ماهیچه ، عضله. Brawn.
خنک ، گوارا ، خوب ، بسیار خوب. Cool=Cold. Cool=Good , Very good.
اختراع ، ابداع. Invent:Make or think of something for the first time.
عمو ، برادر پدر ، دایی ، برادر مادر.
خیال ، ذهن ، عقل. Wit , Reason
تاریخچه ، تاریخ. History:All the things that happened in the past.
سازگاری ، سازش ، سازواری. البته این ها پارسیشه وگرنه: رضا ، رضایت. Approval , Consent.
نادرست. Wrong , Mistake.
رئیس ، ارباب ، مدیر. Head , Manager. Turkish:Patron.
دوباره ، مجدد. Anew.
اول ، اولین. First:Before all the others. 1st=first
بر گشت ، بر گشتن ، باز گشت. Comeback.
اخم کردن ، ناراضی بودن. Fret.
Kac. How many , How much.
هرز ، به درد نخور . مثال: Junk files=فایل های هرز.
نا شناس ، نا معلوم.
اسلحه ، سلاح ، تفنگ. Rifle.
Turn , Time. فرصت ، دفعه.
انسانیت ، بشریت. Humanity , Manhood.
بخمه ، ابله ، خنگ. Stupid , Mad.
ما بین ، بین.
Hastahane. Hospital
دستگاه کره سازی. Churn:A machine for making butter by shaking milk or cream.
ماهی، گوشت ماهی. وقتی ing بگیره میشه ماهیگیری. Fish=ماهی ، گوشت ماهی. Fishing=ماهیگیری.
نبرد ، جدال. War , Battle , Fight.
مخصوص. Special.
روشن کردن. Light , Lighten.
Kac. How many , How much.
چشم درد ، درد چشم. مثل:Sore throut=گلو درد ، درد گلو.
رها کردن تیر. . Fire , Shot
گوشت خوک. Pork:A meat that it make from pig.
اردک ، گوشت اردک. Duck:A meat that it make from duck.
میگو ، گوشت میگو. Prawn:A meat that it make from Prawn.
حرکت کردن ، تکان ، به حرکت در آوردن.
خاموش کردن ، قطع کردن. Turn off:To stop the power.
راه اصلی ، مسئله اصلی ، مسیر اصلی ، جریان اصلی.
پهن کردن ، گسترده کردن. Extend.
Uldurak. Death.
جوجه یا مرغ یا خروس پخته شده. جوجه. ترسو هم میشه. Chicken:A meat that it make from chicken , rooster or hen.
بتا ، یک کلمه ی یونانی هست که میشه ب یعنی دومین حرف الفبای یونانی. Beta:The second alphabet of Greek language.
شنا کردن ، شناور بودن. Swim:Move in water.
صدف ، صدف خوردنی ، گوشت صدف. Mussels:A meat that make from mussels.
افتادن ، سقوط کردن. غش کردن هم میشه. Desline , Drop , Falling , Falling down.
گوشت گاو. Beef:A meat that it make from cow.
حلقه بسکتبال ، حلقه ، تسمه.
فاش شده ، برملا شده.
Yaş مثال:?Yaşın kac=چند سالته؟. Age.
Ben. Me , My , I.
درخشیدن ، درخشش ، جرقه زدن.
کارخانه. Workhouse. Factory:A place where that people work in it.