پیشنهادهای Behshad (٨٥)
Abı , kardeş. Brother , Bro.
Sen. You , Your.
Sız. You , Your. مخفف:U
Bız. We , Our , Us.
Bey , Aka. مثال:Cağataı bey=آقا چاعاتای. M. R=Mester
Hanem. M. S , Mrs , Miss. Miss=خانم مجرد. Mrs=خانم متاهل. M. S=خانمی که نمیدونیم مجرده یا متاهل.
Cukur. Pit , Puddle.
Kururak. Conservation.
Ayle. Family.
Ben. Me , My , I.
Uldurak. Death.
Selam مخفف:Slm , Merheba مخفف:Mrb. Hello , Hi.
?Iyımısın. ?Are you ok? , Are you good. ?R u ok? , R u good.
?Nasıl sın. ?How are you. ?How r u.
Nasıl. How.
Kac. How many , How much.
Kac. How many , How much.
Yaş مثال:?Yaşın kac=چند سالته؟. Age.
Hastahane. Hospital
مخصوص. Special.
سازگاری ، سازش ، سازواری. البته این ها پارسیشه وگرنه: رضا ، رضایت. Approval , Consent.
افتادن ، سقوط کردن. غش کردن هم میشه. Desline , Drop , Falling , Falling down.
امنیت ، ایمنی. اتاق امنیتی هم میشه .
حرکت کردن ، تکان ، به حرکت در آوردن.
شاد وخرم. بهترین شادی ها.
درخشیدن ، درخشش ، جرقه زدن.
احمق ، ابله. Stupid.
خوش بو ، نسیم ( باد خنکی ) که بوی عنبر میده ( بوی خوب میده ) . Fragnat.
چشم درد ، درد چشم. مثل:Sore throut=گلو درد ، درد گلو.
کلمه عربیه که معنیش میشه:پدر و مادر. اگه هم خانواده هاش رو بخونید معلومه یعنی چی:والدین ، ولی.
حلقه بسکتبال ، حلقه ، تسمه.
نیستی مثل:عدم توجه=بی توجهی ، بدون توجه. Non.
بوقلمون. اما همیشه بوقلمون نمیشه و اگه حرف اولش با حرف بزرگ نوشته بشه میشه:ترکیه. Turkey=ترکیه. turkey=بوقلمون.
بخمه ، ابله ، خنگ. Stupid , Mad.
نادرست. Wrong , Mistake.
گواهی ، مدرک. Ducument=سند ، مدرک.
بازگشت ، برگشت. Hark back:Back.
پهن کردن ، گسترده کردن. Extend.
کامل کردن فرم ، پر کردن فرم. Fill=پر کردن ، کامل کردن.
خیال ، ذهن ، عقل. Wit , Reason
اخم کردن ، ناراضی بودن. Fret.
دستگاه کره سازی. Churn:A machine for making butter by shaking milk or cream.
اختراع ، ابداع. Invent:Make or think of something for the first time.
تاریخچه ، تاریخ. History:All the things that happened in the past.
اول ، اولین. First:Before all the others. 1st=first
کارخانه. Workhouse. Factory:A place where that people work in it.
خنک ، گوارا ، خوب ، بسیار خوب. Cool=Cold. Cool=Good , Very good.
انسانیت ، بشریت. Humanity , Manhood.
راه اصلی ، مسئله اصلی ، مسیر اصلی ، جریان اصلی.
شنا کردن ، شناور بودن. Swim:Move in water.