پیشنهادهای آرش جلیل خبازی (١٠٤)
operator: راننده ماشین سواری operator license: a license issued by a State authorizing an individual to operate a motor vehicle on public streets, r ...
مجرا
In academic publishing, a retraction is the action by which a published paper in an academic journal is removed from the journal. حذف نام یا بازپسگ ...
نامیمون، غیرخجسته، بدیمن
باشهامت
خونگرم و خوشرو
ناچیزی
وضع اضطراری، حالت فوق العاده اضطرار، ضرورت احتیاجات حیاتی، الزامات اساسی
آنچه که خواسته یا مورد نیاز است something that is wanted or needed
خردمند - خردمندانه sage
درست کاری
بدعنق و دلگیر
importance in effect or influence اهمیت
مال کسی را چاپیدن
برشمردن
حوالی
نگاشتن اثر ادبی
دوستان دقت کنید prerequisite به معنای پیشنیاز هست! معنی بهتر میتونه " پیش شرط" باشه.
وابستگی
در پی داشتن
معانی درست اینان دوستان: کاری را خراب کردن، گند زدن گندکاری، خرابکاری
ولخرجی
A class - ridden society is a term used y sociologists to explain a society which is ruled by social classes
ارتباط، رابطه
آموزش توام با نصیحت^معمولا افراطی و خسته کننده
انگیزشی
تدریجا ناپدید شدن/گذشتن
a thing that serves to illustrate that a system or situation is bad and deserves to be condemned.
overawe بیم زده کردن، هراساندن، ترساندن
حقه بازی، حیله بازی
having been expected or needed for a long time
ریخت، وضع
یادگاری از گذشته
سیخ شدگی مو
ظاهرا منطقی و درست ولی عکس آن
ضوابط
زمین گیر کردن
بسیار بسیار سخاوتمند
حق مسلم! انرژی هسته ای حق مسلم ماست . . . : ) ) )
نقال anecdotist
پر تلالو
بی حد و حصر
نحیف، ضعیف، شکننده، ضعیف النفس، سست
منظر، لباس مبدل: معمولا برای فریب یا نامردی بکار میرود ولی میتواند معنی لباس هم بدهد.
نفهم - از روی نفهمی
شفاف سازی کردن
التیام بخشیدن
طرز رفتار
قیامت، جهنم مثلا وقتی میگیم چه قیامتی/جهنمی شده اونجا!
شخص نمک نشناس