پیشنهادهای آرسام (٣٩)
حس احتیاج و تمنا
دگرجنسیتی
خود - پیش بَرَنده
مجذوب کردن، فریفته کردن، افسون کردن، جادو کردن
بلندهمت
نامعقول و غیرواقع بینانه
نامربوط، بی ربط not related, or not having any clear purpose or pattern disconnected thoughts: افکار نامربوط ( آشفته، بی سروته )
خصومت، کینه توزی، دشمنی، عناد
( کاربرد قدیمی ) : ( مرد ) شهوت ران ( in the past ) a man, especially a rich and fashionable one, who was thought to have low moral standards, for ...
تبحر و سرآمدی برتری و سرآمدی
خشنودی
اقتدار، مرجعیت
به بازی گرفتن، دست کاری
خودخواه، خودبین
اعتبار و مقبولیت خوش نامی the quality that somebody/something has that makes people believe or trust them
خود - پیش بَرَنده
ممتد، یکسره، پایدار، ادامه دار، پیوسته، لاینقطع
در کمین/مترصد/چشم به راه/در انتظار/آماده ی چیزی بودن to see what might happen in the future and take action to prepare for it
اهل عمل
عاشق پیشه و بااحساس
نادر کمیاب استثنا
والا، باشکوه، متعالی
معترض و بهانه گیر
خودنما - خودنمایانه grandiose humility: تواضع خودنمایانه ( ریاکارانه ) grandiose victim: قربانیِ خودنما
ندای درونی و رسالت زندگی
مسیر حرفه ای، مسیر زندگی فرد ( از نظر شغلی )
prestige قدر و مرتبه شأن و منزلت حرمت و احترام the respect and value that somebody/something has because of their social position, or what they hav ...
هراس افکن If you describe someone or something as intimidating, you mean that they are frightening and make people lose confidence
گیرایی حالت مخصوص در سیمای شخص که دیگران را مجذوب سازد، جذابیت، فریبندگی If you say that someone has presence, you mean that they impress people by ...
1. معذب 2. آشفته، پریشان، دلواپس، سراسیمه، ناآرام، نگران If you are uncomfortable, you are slightly worried or embarrassed, and not relaxed and con ...
پرحاصل پرثمر
( آدم ) معقول و سنجیده
جان بخش و روح افزا
- قابل توجه، برجسته ( موضوعی که نمیشه نادیده اش گرفت ) very great; felt or experienced very strongly - اساسی، عمیق
چوب لای چرخ گذاشتن
قوت قلب دهنده، تسلی بخش
خودبزرگ پنداری
ماجرا - غوغا
سازوکار، رَویه، روند، روال ( بررسی نحوه تعامل میان اجزاء )