تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

It marked a significant milestone in this company's growth تحول مهمی را در رشد شرکت �رقم زد�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

income stream

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب باریکه

پیشنهاد
٠

( ضرب المثل ) به کسی می گویند که در هر مناسبت و موقعیتی مصرف داشته باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل: رنج بین و گنج یاب ( سعدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چوب به مرده زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

connecting/linking verb

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فلسفه ) مقول به تشکیک، درجه تشکیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

what is your take on it نظرت درباره اش چیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عام unspecific noun

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر لحظه آن به آن نیش خارها گزیده تر می شد ( ساربان سرگردان، سیمین دانشور )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروا داشتن رفیق عشق نیندیشد از نشیب و فراز ( حافظ )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسائل جاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فلسفه ) اختلاف نظر همتایان معرفتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارمان به کجا کشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"مرخص" ( در آخر کلاس درس به شاگردان می گویند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فعل torch در وجه مجهول معنای "انتقاد کردن، سرزنش کردن" می دهد Kamala Harris is torched for Thanksgiving photo next to a gas stove after Biden admini ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To speed up: سرعت دادن، سرعت گرفتن The World Bank aims to speed up the disbursement of loans بانک جهانی در نظر دارد تا روند وام دهی را سرعت ببخشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی مهار، لجام گسیخته uncontrolled mass emigration مهاجرت گسترده بی مهار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بیشتر گفتن درباره چیزی Adjectives modify nouns in grammar: they tell us more about nouns

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فلسفه ) باور صادق موجه: تعریف سنتی از معرفت/دانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نومیدانه ( ناامیدانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Subjective case نقش فاعلی Objective case نقش مفعولی Possessive case نقش ملکی دستورزبان: به نقش یا حالت یک واژه در جمله گفته می شود. Who is used in s ...

پیشنهاد
٠

می گه خب، من یه حرفی زدم، به تریج قباش برخورد؟ حالا رو قوز افتاده ( دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )

پیشنهاد
٠

To hurt sb's feelings

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

terrorist

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قشری گری طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قشری گر طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی revocation of the security clearance of a Pentagon official ابطال دسترسی امنیتی یک مقام پنتاگون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قید yet در حال کامل وقتی می آد، مفهوم "تکمیل نشدن کاری که قصد/انتظار انجام آن را داریم" رو داره. تفاوتش با still اینه که در still قصد/انتظار انجامش ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

connecting verb

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"چون" اگر معنای "به علت، مانند" داشته باشد با ضمه خوانده می شود: /tʃon/ اگر معنای "چگونه" داشته باشد با مصوت "او کوتاه" خوانده می شود: /tʃun/ با چون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل فاسی آن "آستانه" یا "آستان" ( کفش کَن ) است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور زنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

beyond the boundaries beyond the horizon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در خط شدن: آزرده شدن مشو در خط از پند خاقانی ای جان که این خوش حدیثی است بر دفتر افکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کاور پلاستیکی کاغذ می گویند، معادل Punched Pockets

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادیب الممالک فراهانی: هفت خط داشت جام جمشیدی * هر یکی در صفا چو آئینه جور و بغداد و بصره و ازرق * اشک و کاسه گر و فرودینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توبغلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

My life is an open book. I have nothing to hide سفره دلم باز است. چیزی برای پنهان کردن ندارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

her mind was an open book to him از دل او خبر داشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراگیر full - size dictionaries دیکشنری های فراگیر ( مانند American Heritage یا Oxford Dictionary )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بین same و day یک خط تیره نیاز است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Buying forward پیش خرید یک محصول با قیمت روز مذاکره و تحویل در موعد آینده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست خون و ششدر از اصطلاحات بازی نرد است. در دست تو چون به دست خون ماندم از ششدر تو گذر نیندیشم ( خاقانی ) در دست تو به دستخون ماندم ( بر سر اعضای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست خون و ششدر از اصطلاحات بازی نرد است. در دست تو چون به دست خون ماندم از ششدر تو گذر نیندیشم ( خاقانی ) در دست تو به دستخون ماندم ( بر سر اعضای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پولی که پس از خوردن غذا به مهمان می دادند دندان مزد سگان کویت بپذیری اگر روان فرستیم ( خاقانی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارایی معلوم من از عالم جانی است چه فرمایی بر خنجر تو پاشم یا بر سرت افشانم ( خاقانی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی به جای controversial ( جنجالی، پرمناقشه ) کاربرد دارد even - handed coverage of a volatile issue پوشش بی طرفانه از مسئله ای جنجالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارتی بازی، نمایش جانب داری ( از یک گروه )