پیشنهادهای امیر (٣١٣)
از نخستین واژه های برساخته در زبان پارسی است.
دانش گمانه
بی همپا، بی همسو، بی موازا به معنای شخص یا چیز بی رقیب
نماخانه
بیشتر گفتن درباره چیزی Adjectives modify nouns in grammar: they tell us more about nouns
literary device
یگانگی، تک گانگی، یک گانگی
نهانگرا
آیا هیچ امکانی وجود ندارد که ( هله نومید نباشی که تو را یار براند / گرت امروز براند نه که فردات بخواند )
بسته بندی کارا - در صنعت بسته بندی به نوعی packaging گفته می شود که ارزش افزوده دارد.
تابع یکنوا - در ریاضیات، تابع های یکنوا چهار دسته اند: صعودی، نزولی، اکیداً صعودی، اکیداً نزولی
در حقوق، قراردادهایی که تنها 2 طرف مسئولیت دارند و قرارداد به تبیین رابطه این دو طرف می پردازد.
correspondingly
versification
بینامتنیّت این مفهوم زبانشناختی می گوید ابزار زبان هم از فرهنگ و متون گذشتگان و هم از همدورگان خود بهره می گیرد تا گفته پردازش های نو و پیش رونده پد ...
مقداری که، طوری که: دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
نومیدانه ( ناامیدانه )
در شعر کهن فارسی، به روایت ها، تصاویر و استعاره هایی که موضوع شعر را تشکیل می دهد موتیو می گویند. شمع و پروانه، گل و بلبل، گوی و چوگان و. . . همه این ...
Treasury Secretary وزیر خزانه داری ( در آمریکا ) Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری ( در بریتانیا )
To hurt sb's feelings
کنایه از شخص انتقام جو
خریدوفروش کالاهای در حال ترانزیت
shatter ( one's ) hopes
مقدار مالیات ارزش افزوده که هر کسب وکار از اداره مالیات بستانکار است ( مانند ارزش افزوده ای که هنگام واردات کالا به گمرکات پرداخت می شود )
مقدار مالیات ارزش افزوده که هر کسب وکار به اداره مالیات بدهکار است ( مانند مالیات ارزش افزوده بر فروش کالاها در داخل قلمرو گمرکی - به مشتریان یا شرکت ...
انجام دادن یا کردن، از معانی مجازی فعل نمودن است
اظهاریۀ اولیه در گمرک
connecting verb
concise and precise
زمان کم است
her mind was an open book to him از دل او خبر داشت
My life is an open book. I have nothing to hide سفره دلم باز است. چیزی برای پنهان کردن ندارم
به حالتی از حمل و نقل تجاری گفته می شود که کالاهای متعلق به چند نفر ( چند بارنامه هاوس ) یکجا و با یک بارنامه مستر حمل شوند.
در خط شدن: آزرده شدن مشو در خط از پند خاقانی ای جان که این خوش حدیثی است بر دفتر افکن
Developments ( در اخبار ) تحولات
تا زمان [تحقق موضوعی]
باید هم اینطور باشد He got very angry, and you should be خیلی عصبانی شد، باید هم می شد
می گه خب، من یه حرفی زدم، به تریج قباش برخورد؟ حالا رو قوز افتاده ( دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
درخواست مظنه ( در بازرگانی ) سند یا نامه ای شامل فهرست اقلام موردنیاز و شروط درخواستی تحویل و پرداخت است
به رسید دریافت محموله از طرف بارفرابر گفته می شود Freight forwarder Receipt
To speed up: سرعت دادن، سرعت گرفتن The World Bank aims to speed up the disbursement of loans بانک جهانی در نظر دارد تا روند وام دهی را سرعت ببخشد
چوب به مرده زدن
Member of Knesset عضو کِنسِت ( پارلمان اسرائیل )
کسی که نصف شب به یخچال رجوع می کند
بین same و day یک خط تیره نیاز است
Buying forward پیش خرید یک محصول با قیمت روز مذاکره و تحویل در موعد آینده
پیش خرید
اسم وصفی ( مضاف الیه در فارسی ) در دستورزبان انگلیسی، اگر دو اسم در پی هم بیایند و واژه مقدم وجهی از واژه ماخر را وصف کند، به آن "اسم وصفی"، "attrib ...
از کاه کوه ساختن
چند ده ساله Decades - old Soviet machine guns مسلسل های چند ده ساله شوروی