پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٩٢)
امروزه "سرواژ ه" به معنی "مدخل" بکار برابر برده می شود. اما می توان " واژگاه" را نیز به جای آن بکار برد.
واژگاه به معنی ترتیب نوشتن واژگان در واژه نامه ها است معادل و برابر واژه " مدخل" عربی می باشد. در واژگاهی دیگر = یعنی در مدخلی دیگر
داروی در مورد کتاب دساتیر و آذر کیوان از روی غرض ورزی هایی بوده است که ابتدا از سوی شاد روان ابراهیم پور داود به دلیل شیفتگی ایشان به دین زرتشتی و مر ...
پای واژه ای ایرانی استfoot در کنایه به معنی سهم و بخش نیز می باشد
patient در دانش زبانشناسی این واژه فرازه ( صفت ) است و به واژه و تکواژی که ( اعم از فعل یا وند فعل ) تکواژی که در یک گزاره که به جای یک فاعل می نشیند ...
هنوز= انگار که، چنین می نماید،
" میش" در واقع به بز نر و گوسفند نر و نیز گفته می شود و گاهی به ماده های این دو جانور نیر اطلاق می شود. این اغتشاش معنی از دوران باستان در متنهای باس ...
جناب اورهان خان از نامتان مشخص هست که از شمال شرقی آسیا هستید. اگر از ترکیه بودید که بایستی می نوشتید "هان" و یا از اغوزهای چین بودید می نوشتید اورکا ...
بزعم: اصطلاحی عربی رایج در نوشتارهای رسمی و گاه بگاه در نوشتارهای ادبی به معنی : با رویکرد به ، با توجه به ، باتوجه به دیدگاه، با خیال به، با تصور ای ...
" جار " واژه ای ایرانی باستان و پهلوی هست به معنی" بانگ" و" ندا" و شاد روان دهخدا که لغت دان بود نه لغت شناس، به دلیل عدم آشنایی دقیق اش با زبانهای ب ...
داخلی ، درونی ، موضوع درونی، مربوط به درون ، اجزا درون شکمی
ligature = "پیوندسازه" و "پیوند واژ " برابر فارسی آن در زبان شناسی تاریخی ( فیلولوژی ) پیوند واژ می باشد وقتی نمود از یک واژه در پیوند بانمود دیگری ق ...
برابرنوشت این نوشت واژه این واژه phonographic در دانش زبانشناسی /"آوا نوشت" می باشد مهمترین خط آوا نویسی پذیرفته شده میان زبانشناسان نمایه ها سمبلهای ...
درست ترین معادل برای" uniform " واژآمیخت ایرانی هم نمود، و تکمنود می باشد. واژه ی نمود برابر با واژه "فرم" در زبان اینگلیسی می باشد. هر چند گاهی و بن ...
قید است از /ctucial" به معنی: مهم ، سخت، crucially به معنی تعیین کننده، به جد، حیاتی مبرم : جدی، سخت، قاطعانه، more crucially= بطور یقین
terminative case برابر نهاد این واژه در زبان فارسی ( دری ) "حالت پایانه ای" و "پایانه گی" می باشد این اصطلاح در زبانشناسی و ساختارشناسی حالت کاربرد د ...
زوار=zavar= واشر : نگهدارنده ؛نو بودن زوار در رفته به معنی کهنه شده = پیم:گوه . شاید مرتبط به همان زهوار بوده باشد در رهوار دررفته
پیم =/pim/به معنی گوه =/gove/
"سرشتن" چسبیدن به هم دو یا چند چیز ، از ریشه "سیر" ایرانی باستان به معنی چسبیدن به هم آمیختن دو چیز
سقز یا سگز معنی آدامس می باشد و یک واژه اصیل ایرانی است با /گزش/ به معنی جویدن هم ریشه است منتها به دلیل تاثیرات زبان عربی در آوا های زبانهای ایرانی ...
برابر نهاد برای هر وآژه ای باید به نقش آن در بند و یا گزاره های در پیوند بینشی ژرف اندیشه ای نمود چرا که هر یک از زبانهای جوامع بشری بیرون از اشتراکا ...
دوستان و هم میهنانی که پافشاری بر ترکی بودن ننه و دده می کنند باید برایشان عرض کنم که درست است که در زبان ما آذربایجانی ها ده ده و ننه به پدر و مادر ...
این واژه در زبان عربی وامواژه از زبان فارسی است از فراوان
درق از واژگان ایرانی باستان است که به توالی می توان آن را درنوشتارهای ایرانی و کتب به وفور آن را یافت از جمله در متنهای پهلوی و فارسی دری میانه و در ...
در دانش زبان شناسی ( بویژه در دستور زبان ) به معنی مضاف الیه توان معنی کرد
در زبانشناسی بویژه در شاخه فیلولوژی regens می توان به معنی مضاف در حالت ملکی ( دارندگی ) ترگمان کرد
اتفاقا درست ترین نمود شعر را جهانگیری اورده است. ز دانا شنیدم که پیمان شکن زن جاف جاف است آسال کن آسال د ر زبان های ایرانی باستان به معنی پی ریزی و ...
نان در ایرانی باستان به نمود نیندا بوده و معنی درست آن افریده ننه و مادر هست به معنی "مادر آفریده" است
تدبیر= دبیر مندی= دبیرایی
استبداد به معین بیدادگری رایج است ایا واژه ایرانی هست یا نه عربی هست اگر هم واژه عربی باشد خود به خود معنی درستی از استبداد را می بینیم . ژرف ساخت وآ ...
چکرز گونه ای سلاح شبیه شمشیر است کمی کوتاه تر از آن و بلندتر از کارد سلاخی
در زبان های ایرانی آغازین کول بن واژه است به معنی مقعر و کاسه مانند. که زایای واژگانی بسیاری داشته است در زبان ایرانی باستان به معنی ظرف یا محوطه ای ...
در زبان ایرانی آعاین به معنی پوست و چرم بوده است.
کلاهخود در زبان ایرانی آغازین واژآمیختی از کلاه و کود= به معنی پوست و چرم در ایرانی نخستین نمود یافته است. به معنی کلاهی از پوست و چرم بوده است که در ...
در گویش ها و زبان های محلی ایرانی به معنی پدر ، له له و پرورش دهندگان کودکان گفته می شود.
محل انبار کردن غله ها و آرد. انبار و یا انبارک و یا اتاقکی و برای نگهداری آرد و دانه های آسیاب شونده همانند جو ، گندم و ارزن و آرد در تاریخ بیهقی آو ...
از واژههای ایرانی باستان است به معنی های 1 - زشت، وحشتناک، 2 - سخت، ناسازگار 3 - نامناسب ، خراب
میهن به معنی کشور نیست معنی و مفهومی که در میهن نهفته است بسیار مثبت می باشد . به نمونه کاربرد آن نگاه کنید . نیروهای میهنی در جبهه های جنگ پیروزی ه ...
/همیشه/ واژه ای آمیخته ایرانی است ار هم به معنی همه و هر و پسوند /شه/ پسوند تایی به معنی تا به در ایرانی نخستین به معنی ابدی و جاودانگی بوده است .
لکه: در معنی هایی 1 - نقطه، خال 2 - بیماری پوستی که در آن توده ای کوچک به شکل خال در روی پوست باشد 3 - قطره 4 - گردو خاکی که به سطحی نشسته باشد 5 - ا ...
زوبین= چوبین ( گوبین ) از واژه های ایرانی باستان هست به معنی چوبی که برای پرتاب بکاربرده می شده است. در زبان ایرانی نخستینه چوب در اصل به معنی نیزه س ...
عو ر ur در اصل به معنی کندن در زبانهای ایرانی بوده است . کندن مو و گیسو
گشن به معنی الت تناسلی مردانه هم بوده است
در زبانه ایراننی باستان درست ترین نمود برا حفاش شوده sude و شبدهshubde بوده است.
در ایرانی باستان به معنی ساختگی بوده است از زبان مردم عادی به زبان فارسی راه یافته است در اصل به معنی سوراخ در زبانهایایرانی باستان بوده است شوربختان ...
چوپان واژه ای ایرانی باستان است و از دو جز"سی" و "پاد" به معنی نگبان گله ساخته شده است بعد ها این واژه در زبان اوستایی به "پشو" و"شی" به معنی گله و ر ...
زره یا زیرِه از واژگان ایرانی آذری باستان به معنی زیارتگاه است واژه عربی زیارت وام واژه از زیره و زره ایرانی می باشد.
بانو نمود نخستین این واژه unu /او نو/ بوده به معنی دختر دوشیزه بوده در فارسی میانه دگرگونی آوایی و هم معنایی در آن پدید آمده است و به بانو دگرگون شده ...
pretonic برابر نهاد پارسی پیشنهادی برای این وآژه انگلیسی : فرا آوا می باشد و به مفهوم و معنی های :پیش سدا، پیش واژ، پیش واک در زبان شناسی به کار برده ...
از واژگان باستانی ایران هست و یکی از معنی های اصلی /مَر /mar] مگر , است