پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٥١٦)
ابَرگی/abaregi/: فوق العاده بودن، شگفت آور بودن ، مافوق بودن، اَبرسا: ابرگون، ابَرمند، ابَرینگی، ابَروار و غیره
تدبیر در زبان عریی وامواژه است از واژه دب به معنی نوشتن و ثبت تاریخ و شمارگان از ایرانی باستان یعنی زبان کیانیان
پیواژ، پی بست و شناسگر، نشانگر، در دانش زبانشناسی؛در ساختار شناسی ونحو به تکواژی که تکیه نداشته و اگر هم داشته باشد به واژه یا تکواژه پیش از خود دهد، ...
ری= /reyi/ ؛ ، سره، اندازه، پاکی، درجه، خلوص، بیشتر در اندازه ی گیری خلوص شئی گفته می شود
" اشبالت" گاهی اشپات" نیز گفته می شود عبارت است از گونه ای از چرم در صنعت چرم سازی که از بخش و لایه های زیرین چرم گاو و یا پوست حیواناتی که دارای پوس ...
صداهای منقطع و یا یکنواختی ناگهانی که در مجالس شادی و سورها توسط خوانندگان و دمگیران و کف افروزان مجلس به صورت پیاپی از گلو در آورده می شود. گویا در ...
ساقدوش از وآژگان اصیل باستانی ایرانی هست که از دو جز ساگ به معنی سمت راست و دوش نمودیافته است. بسیاری این واژه را به اشتباه ترکی می پندارند ولی واژه ...
به معنی عروس در فرهنگ اسدی ثبت و نویسمند شده است.
زمین های توقیف شده، زمین های ایستانیده شده، سرزمین های غصب شده، آثار غصب شده، اموال توقیف شده،
توقیف شده، سلب کردشده ، مسدود شده ، نمونه کاربرد: foreclosd state به معنی املاک توقیف شده، زمین های ایستانده شده
بیابان حالی از سکنه، دشت شب زده، haunted desert/ کنایه می تواند به معنی و مفهو هایی همانند: جای بی در وپیکر، بیابان ارواح و جن ها باشد
آب روناس آب گرفته شده از گیاه روناس و در رنگرزی بکاربرده می شود
sociolect به گویشی و گاهی شیوه ای از کاربرد یک زبان، وهمچنین روش گفتاری در میان یک طبقه ی و یا گروه اجتماعی ویژه از یک زبان عمومی میباشد ، گفته می شود
اصطلاح کشاورزی است به معنی شیار باز کردن نوعی شحم زدن. اچانیدن هم گفته می شود
سنگ سیاه بازالت ، سنگ محک، می باشد
قابی یا ظرفی برای حمل آب و مایعات : دلو، سطل آبکشی
ابَر = abar . پیشوندی است در معنی هایی همانند: مافوق ، شگفت آفرین ، اسطوره ای ، خارق العاده، بر تر ِ برترین ها، بی همتا، کاربرد این واژه در جملاتی و ...
خوشحال" یک واژه ای کاملا ایرانی است واژه" حال" که بسیاری آن را عربی نوشته اند اشتباه هست "حال" خود به معنی سادی بوده است این وآژه از زبان ایرانی باست ...
preradical = پیش رادیکال، فرا رادیکال ، در دانش زبانشناسی: "پیش ریشه" و به جایگاهی که پیشوندها به ریشه واژه می چسبند گفته می شود.
به کسی که سیستم و اندیشه فدرالیزم را باور دارد و از آن دفاع می کند، گفته می شود. خود فدرالیزم به سیستم سیاسی و اندیشه ای گفته می شود که متحد کردن و ی ...
کوته نویسی برای اصطلاح ریاضی : اعداد ترتیبی ، رج شمارگان
در زبانشناسی به معنی بازگویشی، واگفتاری، باز نوشت، و در ریاضی باز شمارگی، چرخشی
اعداد ترتیبی" شمارگان رجبندی" یا "رج شمارگان" را اعداد ترتیبی می گویند و برای عمومیت دادن به اعداد طبیعی را که برای توصیف روشی برای رج بندی گردایه ها ...
" شمارگان رجبندی" یا "رج شمارگان" را اعداد ترتیبی می گویند و برای عمومیت دادن به آعداد طبیعی را که برای توصیف روشی برای رج بندی گردایه ها در چیز ها و ...
امروزه "سرواژ ه" به معنی "مدخل" بکار برابر برده می شود. اما می توان " واژگاه" را نیز به جای آن بکار برد.
واژگاه به معنی ترتیب نوشتن واژگان در واژه نامه ها است معادل و برابر واژه " مدخل" عربی می باشد. در واژگاهی دیگر = یعنی در مدخلی دیگر
داروی در مورد کتاب دساتیر و آذر کیوان از روی غرض ورزی هایی بوده است که ابتدا از سوی شاد روان ابراهیم پور داود به دلیل شیفتگی ایشان به دین زرتشتی و مر ...
پای واژه ای ایرانی استfoot در کنایه به معنی سهم و بخش نیز می باشد
patient در دانش زبانشناسی این واژه فرازه ( صفت ) است و به واژه و تکواژی که ( اعم از فعل یا وند فعل ) تکواژی که در یک گزاره که به جای یک فاعل می نشیند ...
هنوز= انگار که، چنین می نماید،
" میش" در واقع به بز نر و گوسفند نر و نیز گفته می شود و گاهی به ماده های این دو جانور نیر اطلاق می شود. این اغتشاش معنی از دوران باستان در متنهای باس ...
جناب اورهان خان از نامتان مشخص هست که از شمال شرقی آسیا هستید. اگر از ترکیه بودید که بایستی می نوشتید "هان" و یا از اغوزهای چین بودید می نوشتید اورکا ...
بزعم: اصطلاحی عربی رایج در نوشتارهای رسمی و گاه بگاه در نوشتارهای ادبی به معنی : با رویکرد به ، با توجه به ، باتوجه به دیدگاه، با خیال به، با تصور ای ...
" جار " واژه ای ایرانی باستان و پهلوی هست به معنی" بانگ" و" ندا" و شاد روان دهخدا که لغت دان بود نه لغت شناس، به دلیل عدم آشنایی دقیق اش با زبانهای ب ...
داخلی ، درونی ، موضوع درونی، مربوط به درون ، اجزا درون شکمی
ligature = "پیوندسازه" و "پیوند واژ " برابر فارسی آن در زبان شناسی تاریخی ( فیلولوژی ) پیوند واژ می باشد وقتی نمود از یک واژه در پیوند بانمود دیگری ق ...
برابرنوشت این نوشت واژه این واژه phonographic در دانش زبانشناسی /"آوا نوشت" می باشد مهمترین خط آوا نویسی پذیرفته شده میان زبانشناسان نمایه ها سمبلهای ...
درست ترین معادل برای" uniform " واژآمیخت ایرانی هم نمود، و تکمنود می باشد. واژه ی نمود برابر با واژه "فرم" در زبان اینگلیسی می باشد. هر چند گاهی و بن ...
قید است از /ctucial" به معنی: مهم ، سخت، crucially به معنی تعیین کننده، به جد، حیاتی مبرم : جدی، سخت، قاطعانه، more crucially= بطور یقین
terminative case برابر نهاد این واژه در زبان فارسی ( دری ) "حالت پایانه ای" و "پایانه گی" می باشد این اصطلاح در زبانشناسی و ساختارشناسی حالت کاربرد د ...
زوار=zavar= واشر : نگهدارنده ؛نو بودن زوار در رفته به معنی کهنه شده = پیم:گوه . شاید مرتبط به همان زهوار بوده باشد در رهوار دررفته
پیم =/pim/به معنی گوه =/gove/
"سرشتن" چسبیدن به هم دو یا چند چیز ، از ریشه "سیر" ایرانی باستان به معنی چسبیدن به هم آمیختن دو چیز
سقز یا سگز معنی آدامس می باشد و یک واژه اصیل ایرانی است با /گزش/ به معنی جویدن هم ریشه است منتها به دلیل تاثیرات زبان عربی در آوا های زبانهای ایرانی ...
برابر نهاد برای هر وآژه ای باید به نقش آن در بند و یا گزاره های در پیوند بینشی ژرف اندیشه ای نمود چرا که هر یک از زبانهای جوامع بشری بیرون از اشتراکا ...
دوستان و هم میهنانی که پافشاری بر ترکی بودن ننه و دده می کنند باید برایشان عرض کنم که درست است که در زبان ما آذربایجانی ها ده ده و ننه به پدر و مادر ...
این واژه در زبان عربی وامواژه از زبان فارسی است از فراوان
درق از واژگان ایرانی باستان است که به توالی می توان آن را درنوشتارهای ایرانی و کتب به وفور آن را یافت از جمله در متنهای پهلوی و فارسی دری میانه و در ...
در دانش زبان شناسی ( بویژه در دستور زبان ) به معنی مضاف الیه توان معنی کرد
در زبانشناسی بویژه در شاخه فیلولوژی regens می توان به معنی مضاف در حالت ملکی ( دارندگی ) ترگمان کرد