پیشنهاد‌های علی حقی بستان آباد (٤٩٢)

بازدید
١,١٦٥
تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

امروزه "سرواژ ه" به معنی "مدخل" بکار برابر برده می شود. اما می توان " واژگاه" را نیز به جای آن بکار برد.

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واژگاه به معنی ترتیب نوشتن واژگان در واژه نامه ها است معادل و برابر واژه " مدخل" عربی می باشد. در واژگاهی دیگر = یعنی در مدخلی دیگر

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

داروی در مورد کتاب دساتیر و آذر کیوان از روی غرض ورزی هایی بوده است که ابتدا از سوی شاد روان ابراهیم پور داود به دلیل شیفتگی ایشان به دین زرتشتی و مر ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پای واژه ای ایرانی استfoot در کنایه به معنی سهم و بخش نیز می باشد

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

patient در دانش زبانشناسی این واژه فرازه ( صفت ) است و به واژه و تکواژی که ( اعم از فعل یا وند فعل ) تکواژی که در یک گزاره که به جای یک فاعل می نشیند ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

هنوز= انگار که، چنین می نماید،

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

" میش" در واقع به بز نر و گوسفند نر و نیز گفته می شود و گاهی به ماده های این دو جانور نیر اطلاق می شود. این اغتشاش معنی از دوران باستان در متنهای باس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

جناب اورهان خان از نامتان مشخص هست که از شمال شرقی آسیا هستید. اگر از ترکیه بودید که بایستی می نوشتید "هان" و یا از اغوزهای چین بودید می نوشتید اورکا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بزعم: اصطلاحی عربی رایج در نوشتارهای رسمی و گاه بگاه در نوشتارهای ادبی به معنی : با رویکرد به ، با توجه به ، باتوجه به دیدگاه، با خیال به، با تصور ای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

" جار " واژه ای ایرانی باستان و پهلوی هست به معنی" بانگ" و" ندا" و شاد روان دهخدا که لغت دان بود نه لغت شناس، به دلیل عدم آشنایی دقیق اش با زبانهای ب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داخلی ، درونی ، موضوع درونی، مربوط به درون ، اجزا درون شکمی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ligature = "پیوندسازه" و "پیوند واژ " برابر فارسی آن در زبان شناسی تاریخی ( فیلولوژی ) پیوند واژ می باشد وقتی نمود از یک واژه در پیوند بانمود دیگری ق ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برابرنوشت این نوشت واژه این واژه phonographic در دانش زبانشناسی /"آوا نوشت" می باشد مهمترین خط آوا نویسی پذیرفته شده میان زبانشناسان نمایه ها سمبلهای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درست ترین معادل برای" uniform " واژآمیخت ایرانی هم نمود، و تکمنود می باشد. واژه ی نمود برابر با واژه "فرم" در زبان اینگلیسی می باشد. هر چند گاهی و بن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قید است از /ctucial" به معنی: مهم ، سخت، crucially به معنی تعیین کننده، به جد، حیاتی مبرم : جدی، سخت، قاطعانه، more crucially= بطور یقین

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

terminative case برابر نهاد این واژه در زبان فارسی ( دری ) "حالت پایانه ای" و "پایانه گی" می باشد این اصطلاح در زبانشناسی و ساختارشناسی حالت کاربرد د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

زوار=zavar= واشر : نگهدارنده ؛نو بودن زوار در رفته به معنی کهنه شده = پیم:گوه . شاید مرتبط به همان زهوار بوده باشد در رهوار دررفته

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیم =/pim/به معنی گوه =/gove/

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"سرشتن" چسبیدن به هم دو یا چند چیز ، از ریشه "سیر" ایرانی باستان به معنی چسبیدن به هم آمیختن دو چیز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

سقز یا سگز معنی آدامس می باشد و یک واژه اصیل ایرانی است با /گزش/ به معنی جویدن هم ریشه است منتها به دلیل تاثیرات زبان عربی در آوا های زبانهای ایرانی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برابر نهاد برای هر وآژه ای باید به نقش آن در بند و یا گزاره های در پیوند بینشی ژرف اندیشه ای نمود چرا که هر یک از زبانهای جوامع بشری بیرون از اشتراکا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

دوستان و هم میهنانی که پافشاری بر ترکی بودن ننه و دده می کنند باید برایشان عرض کنم که درست است که در زبان ما آذربایجانی ها ده ده و ننه به پدر و مادر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

این واژه در زبان عربی وامواژه از زبان فارسی است از فراوان

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درق از واژگان ایرانی باستان است که به توالی می توان آن را درنوشتارهای ایرانی و کتب به وفور آن را یافت از جمله در متنهای پهلوی و فارسی دری میانه و در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دانش زبان شناسی ( بویژه در دستور زبان ) به معنی مضاف الیه توان معنی کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبانشناسی بویژه در شاخه فیلولوژی regens می توان به معنی مضاف در حالت ملکی ( دارندگی ) ترگمان کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اتفاقا درست ترین نمود شعر را جهانگیری اورده است. ز دانا شنیدم که پیمان شکن زن جاف جاف است آسال کن آسال د ر زبان های ایرانی باستان به معنی پی ریزی و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نان در ایرانی باستان به نمود نیندا بوده و معنی درست آن افریده ننه و مادر هست به معنی "مادر آفریده" است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تدبیر= دبیر مندی= دبیرایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

استبداد به معین بیدادگری رایج است ایا واژه ایرانی هست یا نه عربی هست اگر هم واژه عربی باشد خود به خود معنی درستی از استبداد را می بینیم . ژرف ساخت وآ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چکرز گونه ای سلاح شبیه شمشیر است کمی کوتاه تر از آن و بلندتر از کارد سلاخی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان های ایرانی آغازین کول بن واژه است به معنی مقعر و کاسه مانند. که زایای واژگانی بسیاری داشته است در زبان ایرانی باستان به معنی ظرف یا محوطه ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ایرانی آعاین به معنی پوست و چرم بوده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاهخود در زبان ایرانی آغازین واژآمیختی از کلاه و کود= به معنی پوست و چرم در ایرانی نخستین نمود یافته است. به معنی کلاهی از پوست و چرم بوده است که در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش ها و زبان های محلی ایرانی به معنی پدر ، له له و پرورش دهندگان کودکان گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

محل انبار کردن غله ها و آرد. انبار و یا انبارک و یا اتاقکی و برای نگهداری آرد و دانه های آسیاب شونده همانند جو ، گندم و ارزن و آرد در تاریخ بیهقی آو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از واژههای ایرانی باستان است به معنی های 1 - زشت، وحشتناک، 2 - سخت، ناسازگار 3 - نامناسب ، خراب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

میهن به معنی کشور نیست معنی و مفهومی که در میهن نهفته است بسیار مثبت می باشد . به نمونه کاربرد آن نگاه کنید . نیروهای میهنی در جبهه های جنگ پیروزی ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

/همیشه/ واژه ای آمیخته ایرانی است ار هم به معنی همه و هر و پسوند /شه/ پسوند تایی به معنی تا به در ایرانی نخستین به معنی ابدی و جاودانگی بوده است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لکه: در معنی هایی 1 - نقطه، خال 2 - بیماری پوستی که در آن توده ای کوچک به شکل خال در روی پوست باشد 3 - قطره 4 - گردو خاکی که به سطحی نشسته باشد 5 - ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

زوبین= چوبین ( گوبین ) از واژه های ایرانی باستان هست به معنی چوبی که برای پرتاب بکاربرده می شده است. در زبان ایرانی نخستینه چوب در اصل به معنی نیزه س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عو ر ur در اصل به معنی کندن در زبانهای ایرانی بوده است . کندن مو و گیسو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گشن به معنی الت تناسلی مردانه هم بوده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبانه ایراننی باستان درست ترین نمود برا حفاش شوده sude و شبدهshubde بوده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در ایرانی باستان به معنی ساختگی بوده است از زبان مردم عادی به زبان فارسی راه یافته است در اصل به معنی سوراخ در زبانهایایرانی باستان بوده است شوربختان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

چوپان واژه ای ایرانی باستان است و از دو جز"سی" و "پاد" به معنی نگبان گله ساخته شده است بعد ها این واژه در زبان اوستایی به "پشو" و"شی" به معنی گله و ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زره یا زیرِه از واژگان ایرانی آذری باستان به معنی زیارتگاه است واژه عربی زیارت وام واژه از زیره و زره ایرانی می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بانو نمود نخستین این واژه unu /او نو/ بوده به معنی دختر دوشیزه بوده در فارسی میانه دگرگونی آوایی و هم معنایی در آن پدید آمده است و به بانو دگرگون شده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

pretonic برابر نهاد پارسی پیشنهادی برای این وآژه انگلیسی : فرا آوا می باشد و به مفهوم و معنی های :پیش سدا، پیش واژ، پیش واک در زبان شناسی به کار برده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

از واژگان باستانی ایران هست و یکی از معنی های اصلی /مَر /mar] مگر , است