تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

زردی در زبان فارسی چند معنی دارد 1 - روشنی، 2 - سبز بودن، 3 - بیماری زردی 4 - رنگ زرد بودن 5 - پست بودن حقیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هموک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در زبان شناسی : گذشته گنگ: گذشته ساده و گذشته ناشناخته می توان ترجمه کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی دیگر آن بفروش رساندن در مزایده ؛ کالایی را در جایی برای فروش گذاشتن . سبب فروش مال دیگران شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنشای سببی می باشد و به معنی : با دست کسی چیزی را به فروش رساندن سبب فروخته شدن چیزی با دست کسی دیگر شدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر با تخلیه کردن است ، در آوردن، بیرون کشیدن، از انچه که داشت محروم کردن، خالی کردن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر از گناه، آبوده به گناه، 2 - نامدار، کسی که آوازه بد او همه رسیده است. با پراکنده فرق درد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان ایرانی باستان به معنی خورشیدو آـفتاب است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جنابی که داریوش را به یورش کننده معنی می فرمایید کمی اگر فرصت کردید کتاب بخوانید آفرین کتاب بخوانیم هر دو مان را عرض می کنیم. یورش واژه ی صد در صد تر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه ی آمیخته است و از دو جزء : آود تاو شکل گرفته است . در گذر زمان با دگر گونی آوایی روبرو شده و نمود آفتاب را به خود گرفته است. امروز آفتاب به معنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جای تابش نور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

استخوان پا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - ارره= شوخی کننده مسخره باز وسیله برش دندانه دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - ارره= شوخی کننده مسخره باز وسیله برش دندانه دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ایران باستان چیرکینگ درخت انگور و خود انگور را می گفته اند : اما اکنون با گذشت زمان به گونه ای از انگور در بخش های جنوبی ایران گفته می شود انگور ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه باستانی ایرانی است به معنی: دهان گرداد گرد دهان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سنبله میانبرگ گل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انباشتن، تپه کردن ، توده کردن، جمع کردن ، جمع و جور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

نگار یعنی : کس ِ نیک و زیبا و سودمند. بقیه فرموده شباهت ها آوایی هستند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

سومری به ترکی هیچ ربطی ندارد تنها زبانی که سومری به آن ربط ندارد ترکی هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

زبان سومری زبانی است که به ترکی هیچ ربطی ندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

از واژه های باستان ایرانی است که 5000 سال دیرینگی دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دبستان واژه ای دیرینه ایرانی هست ربطی به ادب و فحاشی ندارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبانشناسی یه معنی " پیکره" دگرگونی در عبارت و یا واژه ای که تنها یکبار رخ می دهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

روغن کره در ایرانی میانه ماسکه هم گفته می شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پولی که جهت پشتیبانی جمع می گردد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ویراستار، دیبایشگر، دیباگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ویراستاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ضربه ، کوبیدن ، جدا افتاده ، چسبیده،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پشتیبانی ، حمایت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در زبان های ایرانی باستان "داریوش" به معنی پشتیبانی کننده هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ظرف ، کهنه، از کار افتاده، کالبد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سر به معنی:: بهتان و تهمت " واژه ی ایرانی هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

"پختن"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

از واژه های باستانی ایرانی است به معنی : "اوج" "بلندا" و "فراز"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

یکی دیگر از معنی های "شدن " پذیرفتن و قبول کردن می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

نام ایزد باستانی ایرانی در اوستا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گوؤ پشت قوز کسی که پشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در ایرانی باستان آلاد یعنی روح روان= اراد هم گفته شده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اراد= در ایرانی باستان به روح می گفتند و نام فرشته ای است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ظرف آب ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

چکیده شده ؛خالی شده پوک، پوچ شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پوچ، پوک ، پوکیده، چوکیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جلیقه ، تاب ؛، زیر پوش بند دار

پیشنهاد
٣

آنها شکاف های کوهستانها را می شناسند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

از کجا در آوردی اکدی این را؟ اکدی ها هم چنین واژه ای ندارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دریای مازندران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

همسایگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهستی: "بلند مرتبگی" شگوه ، عظمت، شوکت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نگاره واره 2 - نگاره سا