پیشنهاد‌های احمد رضا مردان نسب (٦٤٠)

بازدید
١,٥١٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تراجم کهن معادل این واژه ره یافتن آمده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَآ إِکۡرَاهَ فِی ٱلدِّینِۖ نیست دشخوارى اندر دین ( ترجمه تفسیر طبری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تراجم کهن معادل :سِنَةࣱ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةࣱ وَلَا نَوۡمࣱۚ خداى، هیچ نیست خداى مگر او، زن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در تراجم کهن در برابر این واژه نامه و نبشته آمده است آنانى که دادیم ایشان را نامه مى شناسند او را چنانچه مى شناسند پسران خویش را و به درستى که گروهى ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تراجم کهن معادل آن روی گاه آمده است و اگر تو بیارى بدانها که بدادند ایشان را نبشته بهر نشانى که ایشان خواهند ایشان پس روى نکنند روى گاه ترا و تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدرستى که مى بینیم گردیدن روى تو در آسمان[منتظر جبریل تا فرمان آرد باستقبال کعبه]. بدرستى و راستى که فرا گردانیم ترا فاروى گاهى که تو بپسندى آن را، ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزکت شکوهمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیک همى بینیم گشت روى. . . اندر آسمان. روى بگردانیم ترا سوى قبله کى پسندى مر آن را بگردان روى خویش را سوى مزکت حرام و هرکجا باشید، گردانید روى خویش ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

و گفتند هرگز در نیاید به بهشت مگرآنکه باشد جهودان یا ترسایان آنت بیوسهاى ایشان بگوى آرید سخن روشن خود را اگر هستید راست گویان ترجمه های کهن قرآنی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

و گفتند، درنشود در بهشت مگر آن کس که جهود بود یا ترسا. آن پیوسهاى ایشانست. گو[یا محمد]بیارید حجّت خویش اگر هستید شما راست گویان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در تراجم کهن به معنی ایمان آوردن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عقلست به سوی صواب رهبر با راه برت چون به خار خاری؟ ناصر خسرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر مثال یکی پلیته شدی چند گردی به سایه و مهتاب ناصر خسرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حواشی و ملاحظات دهخدا صفحه ۶۲۷

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پست منشین که ترا روزی از این قافله گاه گرچه دیرست ، همان آخر بر باید خواست ناصر خسرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل است در لری ( بالاگریوه ) :گوشت و ناخو دِ یک نَوُ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آبادان :عبادان ضرب المثلی است به این مضمون: لیس وراء عبّادان قریة نظامی در هفت پیکر گوید : بختم از دور گفت کای نادان لیسَ قریه وراء عبّادان و ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبادان :عبادان ضرب المثلی است به این مضمون: لیس وراء عبّادان قریة نظامی در هفت پیکر گوید : بختم از دور گفت کای نادان لیسَ قریه وراء عبّادان و ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با دهر مدارا کن و با خلق مواسا ( ناصر خسرو )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این بیت منوچهری ظاهرا شتری که به آواز خو کرده باشد ( دبیر سیاقی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از استوار و مقاوم در سوار کاری ( دبیر سیاقی ) کثیر الثواب و قلیل العتابی ثقیل الرکاب و خیفیف العنانی منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کثیر الثواب و قلیل العتابی ثقیل الرکاب و خفیف العنانی منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی که بانگ چنگ فروداشت عندلیب رزی منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در:دره ، فاصله مابین دو کوه خداوتدا یکی بنگر به باغ و راغ و دشت و در که گشته از خوشی و نیکویی و پاکی و خوبی منوچهری دامغانی ( دبیر سیاقی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چون طوبی گشت شاخ بید و شاخ سرو و نوژ و گل نشسته ارغوانسازان به زیر سایه ی طوبی منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی رخ گلنار، چونانچون شکن بر روی بت رویان گل دورویه ، چونانچون قمرها در دوپیکرها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخ گلنار، چونانچون شکن بر روی بت رویان گل دورویه ، چونانچون قمرها در دوپیکرها منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان و ارغوان و اقحوان و ضیمران نو جهان گشته است از خوشی بسان لات و العزی. همان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املی کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) املا کردن : گهی بلبل زند بر زیر و گه صلصل زند بر بم گهی قمری کند از بر گهی ساری کند املی. منوچهری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با دزدان چون زیم که نه دزدم با کشخان چون بوم نه کشخانم ملک الشعرای بهار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماهر، آشنا به رموز بدان خانه باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ای که در هنگام تاسف گویند تو آفرین خسرو گویی دروغ باشد ویحک دلیر مردی کاین لفظ گفت یاری _ یا باش دشمن من یا دوست باش ویحک نه دوستی نه دشمن ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنکه پایی چون پای پیل دارد گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

:آنکه چشمانی چون رنگ دارد گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر� گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی ۱_نسخه بدل :تیز گوش در همه ی تشبیهات ابتدا نام حیوان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرد ساق و گرگ پوی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرد ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گورسم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گور سم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نف مرکب :رباینده جادو آفرین زان مرکب میمون که دیدم بر درش مرکبی زین کرده و خاره بر و جادو ربای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نف مرکب: برنده ی خاره آفرین زان مرکب میمون که دیدم بر درش مرکبی زین کرده و خاره بر و جادو ربای منوچهری دامغانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش لبت به کدیه یک بوسه هر شبی دل چون چنار پیش کشد صد هزار دست ظهیر فاریابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ز خون دل چو شفق باد روی دشمن تو که اشکش از فزع خنجرت چو سیماب است ظهیر فاریابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرمانیه. [ گ ِ ی َ ] ( اِخ ) در بعض نسخ دیوان منوچهری این بیت آمده : بر فرخی و بر مهی گردد ترا شاهنشهی این بنده را گرمان دهی و آن بنده را گرمانیه. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردان بسان کفچه ای گردن بسان خفچه ای واند شکمشان بچه ای حسناء مثل الجاریه منوچهری دامغانی