پیشنهادهای احمد رضا مردان نسب (٦٢٩)
تخرصا وأحادیثا ملفقة لیست بنبع إذا عدت ولا غرب ابوتمام
عجائباً زعموا الأیام مجلفةً عنهن فی صفر الأصفار أو رجبِ ابوتمام
ألامُ لِمَا أُبدی علیْک مِنَ الأسی . . . وإنی لأخفی منه أضعافَ ما أبدی ابن الرومی
ألامُ لِمَا أُبدی علیْک مِنَ الأسی . . . وإنی لأخفی منه أضعافَ ما أبدی ابن الرومی
لقد قلَّ بین الْمَهْدِ واللَّحْدِ لُبْثُهُ . . . فلم ینسَ عهْدَ المهدِ إذ ضمَّ فی اللَّحدِ
توخی حمام الموت اوسط صبیتی فللّه کیف اختار واسطة العقد ابن رومی
توخی حمام الموت اوسط صبیتی فللّه کیف اختار واسطة العقد ابن رومی
توخی حمام الموت اوسط صبیتی فللّه کیف اختار واسطة العقد ابن رومی
توخی حمام الموت اوسط صبیتی فللّه کیف اختار واسطة العقد ابن رومی
= بزرگ منشی
قال العجاج : |:الشیخ الکبیر أَطَرَباً وأَنتَ قِنَّسْرِیّ والدَّهْرُ بالإنسان دَوَّاریّ
انوری:ج۲ص۶۹۰ تصحیح مدرس رضوی قصه چگونه خوانم عقلست وازعم
اسم کوکب من الثوابت، وقیل:اسم ملک بیده أمر المیاه حاشیه ابوطالب بر البهجة المرضیة فی الشرح الألفیة
نضرب بالرماح
ما تباعد
القناة تنبت معتدلة فلا تحتاج إلی تقویم نفذت علیّ السابری و ربما تندق فیه الصعدة السمراء المتنبی
الدرع المحکمة الدقیقة النسج نسبة إلی سابور و یقال للثیاب الرقیقة سابریة نفذت علیّ السابری و ربما تندق فیه الصعدة السمراء المتنبی
اسفی علی اسفی الذی دلّهتنی عن علمه فبه علیّ خفاء المتنبی
اسم للشمس لاینصرف
والمراد بقلقها اضطرابها و حرکتها :[البحر کامل ] قلق الملیحة و هی مسک هتکها و مسیرها فی اللیل و هی ذکاء المتنبی
هُجْر:سخن زشت و ناپسند أَأَنطِقُ فیکَ هُجراً بَعدَ عِلمی بِأَنَّکَ خَیرُ مَن تَحتَ السَماءِ؟ متنبی
لا أدرى [بحر الوافر] جَمُومٌ قَدْ تَنِمُ عَلی القَدَاةِ وَیُظْهِرُ صَفُوهَا سِرَّ الحَصَاةِ از شواهد عربی کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی م ...
قُرَناء:جمع قرین الشمس من حساده والنّصر من قرنائه والسیف من اسمائه متنبی
روح و جان ، آخرین خون در قلب و بمهجتی یا عاذلی الملک الذی أسخطت کلّ الناس فی ارضائه متنبی
سختی و ناراحتی عشق، سوز و گداز عشق یشکو الملام الی اللّوم حرّه و یصد حین یلمن عن برحائه متنبی
سرزنش و ملامت عذل العواذل حول قلب التائه و هوی الاحبة منه فی سودائه متنبی
سرگردان و حیران عذل العواذل حول قلب التائه و هوی الاحبة منه فی سودائه متنبی
ج العاذلة :سرزنش گران عذل العواذل حول قلب التائه و هوی الاحبة منه فی سودائه
ساخته شده ، آفریده شده طبع الحدید فکان من اجناسه و علی المطبوع من آبائه متنبی
فرند: الفِرِندُ: وَشْیُ السَّیْفِ، وَهُوَ دَخِیلٌ. وَفِرِنْدُ السَّیْفِ: وَشْیُه. قَالَ أَبو مَنْصُورٍ: فِرِنْدُ السَّیْفِ جَوْهَرُهُ وماؤُه الَّذِی ...
من للسیوف بأن تکون سمیها فی اصله و فرنده و وفائه متنبی فرند السیف:جوهر شمشیر ، در اینجا مراد مکارم و مناقب سیف الدوله است فرند: الفِرِندُ: وَش ...
١٥ - إِنِّی دَعَوْتُکَ لِلنَّوائِبِ دَعْوَةً لَمْ یُدْعَ سَامِعُها إِلى أَکْفَائِهِ ( متنبی ) النوائب: ج النائبة، سختیها و مصیبتها
فَأَتَیْتَ مِنْ فَوْقِ الزَّمَانِ وَ تَحْتِهِ متصلصلاً و أمامه و ورائه متصلصل بانگ کننده کسی که صدای ضرب شمشیرش به گوش می رسد، از ریشه ی صلصله به ...
بنظر میرسد که بمعنی آز و آرزوی بسیار و طمع داشتن و ولع باشد [تعلیقات استاد مجتبی مینوی بر کلیله و دمنه نصرالله منشی صفحه 79 و 80 ]
بگناه اعتراف نمود و از قوم بلطف هرچه تمامتر بحلی خواست کلیله و دمنه نصرالله منشی، به تصحیح مجتبی مینوی صفحه 77
والضَّعةُ والضِّعةُ: خِلاف الرِّفْعةِ فِی القَدْرِ لسان العرب، ج8 ص٣٩٧
ارتفعت بعد الضعة و أیسرتَ بعد العسرة رسالة عتاب و إنذار، ابن العمید
یحفظک من طوارق الحدثان . . . رسالة عتاب و إنذار ، ابن العمید
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی حافظ
هو شیطان مارد من اظرف الناس و اکثرهم ادبا مناقب العصا، ابن قتیبه دینوری
و اذا البیوت ملآنة روثا و ترابا ، فلم نجد موضعا نظل فیه . مناقب العصا، ابن قتیبه دینوری
و قد لزق بها من الرماد والتراب ما بغضها الی . . . مناقب العصا ، ابن قتیبه دینوری
این واژه از ندامت گرفته شده است زیرا کسی که پیوسته شراب می نوشد سخنانی می گوید و کارهایی میکند که موجب ندامة میشود . قَالُوا وَإِنَّمَا قیل لمشارب ا ...
از تحمل رنجهای صعب و تجرع شربتهای بدگوار تجنب ننماید. کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 65
از آن طبقه نیستیم که به مفاوضت ملوک مشرف توانند شد کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 62
صدق لهجت کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 55
کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 55
نوعی کرامات اولیا که سجادۀ خود را روى آب پهن مىی کردند و بر آن مىی نشستند و در آب فرو نمی رفتند. ( لغت نامه دهخدا , ج2 , ص1656 )
ای نفس میان منافع و مضارّ خویش فرق نمی کنی کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 45
احتمالا لغزیدن : نزدیک آمد که پای از جای بشود کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45. در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن شدن :در معنای رفتن