پیشنهادهای احمد رضا مردان نسب (٥٠٩)
هُجْر:سخن زشت و ناپسند أَأَنطِقُ فیکَ هُجراً بَعدَ عِلمی بِأَنَّکَ خَیرُ مَن تَحتَ السَماءِ؟ متنبی
لا أدرى [بحر الوافر] جَمُومٌ قَدْ تَنِمُ عَلی القَدَاةِ وَیُظْهِرُ صَفُوهَا سِرَّ الحَصَاةِ از شواهد عربی کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی م ...
قُرَناء:جمع قرین الشمس من حساده والنّصر من قرنائه والسیف من اسمائه متنبی
روح و جان ، آخرین خون در قلب و بمهجتی یا عاذلی الملک الذی أسخطت کلّ الناس فی ارضائه متنبی
سختی و ناراحتی عشق، سوز و گداز عشق یشکو الملام الی اللّوم حرّه و یصد حین یلمن عن برحائه متنبی
سرزنش و ملامت عذل العواذل حول قلب التائه و هوی الاحبة منه فی سودائه متنبی
سرگردان و حیران عذل العواذل حول قلب التائه و هوی الاحبة منه فی سودائه متنبی
ج العاذلة :سرزنش گران عذل العواذل حول قلب التائه و هوی الاحبة منه فی سودائه
ساخته شده ، آفریده شده طبع الحدید فکان من اجناسه و علی المطبوع من آبائه متنبی
فرند: الفِرِندُ: وَشْیُ السَّیْفِ، وَهُوَ دَخِیلٌ. وَفِرِنْدُ السَّیْفِ: وَشْیُه. قَالَ أَبو مَنْصُورٍ: فِرِنْدُ السَّیْفِ جَوْهَرُهُ وماؤُه الَّذِی ...
من للسیوف بأن تکون سمیها فی اصله و فرنده و وفائه متنبی فرند السیف:جوهر شمشیر ، در اینجا مراد مکارم و مناقب سیف الدوله است فرند: الفِرِندُ: وَش ...
١٥ - إِنِّی دَعَوْتُکَ لِلنَّوائِبِ دَعْوَةً لَمْ یُدْعَ سَامِعُها إِلى أَکْفَائِهِ ( متنبی ) النوائب: ج النائبة، سختیها و مصیبتها
فَأَتَیْتَ مِنْ فَوْقِ الزَّمَانِ وَ تَحْتِهِ متصلصلاً و أمامه و ورائه متصلصل بانگ کننده کسی که صدای ضرب شمشیرش به گوش می رسد، از ریشه ی صلصله به ...
بنظر میرسد که بمعنی آز و آرزوی بسیار و طمع داشتن و ولع باشد [تعلیقات استاد مجتبی مینوی بر کلیله و دمنه نصرالله منشی صفحه 79 و 80 ]
بگناه اعتراف نمود و از قوم بلطف هرچه تمامتر بحلی خواست کلیله و دمنه نصرالله منشی، به تصحیح مجتبی مینوی صفحه 77
والضَّعةُ والضِّعةُ: خِلاف الرِّفْعةِ فِی القَدْرِ لسان العرب، ج8 ص٣٩٧
ارتفعت بعد الضعة و أیسرتَ بعد العسرة رسالة عتاب و إنذار، ابن العمید
یحفظک من طوارق الحدثان . . . رسالة عتاب و إنذار ، ابن العمید
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی حافظ
هو شیطان مارد من اظرف الناس و اکثرهم ادبا مناقب العصا، ابن قتیبه دینوری
و اذا البیوت ملآنة روثا و ترابا ، فلم نجد موضعا نظل فیه . مناقب العصا، ابن قتیبه دینوری
و قد لزق بها من الرماد والتراب ما بغضها الی . . . مناقب العصا ، ابن قتیبه دینوری
این واژه از ندامت گرفته شده است زیرا کسی که پیوسته شراب می نوشد سخنانی می گوید و کارهایی میکند که موجب ندامة میشود . قَالُوا وَإِنَّمَا قیل لمشارب ا ...
از تحمل رنجهای صعب و تجرع شربتهای بدگوار تجنب ننماید. کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 65
از آن طبقه نیستیم که به مفاوضت ملوک مشرف توانند شد کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 62
صدق لهجت کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 55
کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 55
نوعی کرامات اولیا که سجادۀ خود را روى آب پهن مىی کردند و بر آن مىی نشستند و در آب فرو نمی رفتند. ( لغت نامه دهخدا , ج2 , ص1656 )
ای نفس میان منافع و مضارّ خویش فرق نمی کنی کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 45
احتمالا لغزیدن : نزدیک آمد که پای از جای بشود کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45. در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن شدن :در معنای رفتن
احتمالا لغزیدن : نزدیک آمد که پای از جای بشود کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45. در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن شدن :در معنای رفتن
تبدیل همزه به یا یکی از روش های فارسی کردن عربی بود که بعمدا توسط نویسندگان انجام میشد
لازالت محروسة الاطراف محمیة الارجاء و الاکناف بود ، صفحه 15کلیله و دمنه، نصرالله منشی، به تصحیح مجتبی مینوی
و پشت زمین را از خبث شرک ایشان پاک گردانید . ( کلیله و دمنه ، نصرالله منشی، مینوی، صفحه 3
حبر امت و بحر حکمت ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه56 )
امَ حملُ البعیر ( ض ) یَرِیم رَیْماً: مال و - مکانَهُ : زال عنهُ و فارقهُ و - عن الشیءِ : تباعد و - بالمکان: اقام و ثبت. و منهُ قول ابنة ابی عثمان ال ...
و از امیر المومنین علی بن ابی طالب - رضی الله عنه - هم در این معنا مرویست مرفوعا الی النبی ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماع ...
چشم از خدای دار، گرت درد چشم داد از پیش درد چشم معد کرد توتیا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح ...
با خود گمان مبر که شود کوششت هدر زنهار ظن مدار که رنجت شود هبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحی ...
با خود گمان مبر که شود کوششت هدر زنهار ظن مدار که رنجت شود هبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحی ...
عیسی اگر ز جور خران محنتی کشید هم ساخت عاقبت ز بر سدره متکا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، ...
عیسی اگر ز جور خران محنتی کشید هم ساخت عاقبت ز بر سدره متکا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اس ...
یونس به بطن ماهی گر ماند مدتی شد مستجاب دعوت و شد حاجتش روا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات ...
آدم فراق جنت و حوا کشید، از آن مخصوص گشت زود به تشریف اجتبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اس ...
آدم فراق جنت و حوا کشید، از آن مخصوص گشت زود به تشریف اجتبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اس ...
زمستان : آید شفا و صحت اندر پس مرض باشد بهار خرم اندر پس شتا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعا ...
آید شفا و صحت اندر پس مرض باشد بهار خرم اندر پس شتا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه51 ...
آید شفا و صحت اندر پس مرض باشد بهار خرم اندر پس شتا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه51 ...
شب گرچه دیر یاز بود هم رسد به صبح روز ارچه میغ ناک بود هم دهد ضیا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به ت ...
شب گرچه دیر یاز بود هم رسد به صبح روز ارچه میغ ناک بود هم دهد ضیا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به ت ...