پیشنهادهای جمشید احمدی (٢٩٦)
درود روشنگری : در نگاه نگارنده هیچکدام از چم های گفته شده ( پیوند، پیوستگی، پیوستار ) در چم "رابطه و ارتباط" آنچناکه بایست گویا نیستند. چرا که "ارتب ...
ترانمایی
لازم = نیاز / نیازمندی لازمه = پیشنیاز
هراسش/ ترساندن نمونه : این خود یک هراسش بشمار می رود. برای دو ماه هر روز او را می ترساند/تهدید می کرد.
نگاشته ها/ به نگارش رسیده ها/ نگارش شده ها
چاپ شده / بچاپ رسیده/ نگارش شده / نگاشته
نگارش
ما می توانیم مانند زبان آذری/ترکی و انگلیسی از بسیاری از واژگان خود بن واژه بسازیم و نباید در اینگونه موارد سختگیری کورکورانه داشته باشیم. بنابراین د ...
پی گام = پیگام= مرحله
گذرگاه/ گذرگاه پیام راه ارتباطی = گذرگاه پیغامی
همگان پذیزی
ویژه مند نمونه : اختصاص دارد =ویژه مند است. اختصاصی = ویژه مندی
کارپیشگی
وظیفه = کاردوش وظیفه شناسی = کاردوش وری
کاردوش
بی انگیزه
کار گردانی
وارد شدن/ مداخله کرد = وارد شد
نشان کوتاه
کوتاه
ریزگانه ها
باقی = برجا/برجای همواره واژه ی اربی باقی به ریخت�باقی می ماند/نمی ماند/است/نیست و . . . بکار می رود؛ که نزدیک به همه ی آنها می توان از واژه پارسی �ب ...
می توان بجای فراز �متوجه شد/شدم و . . . � از واژه های دید/ دیدم و . . . سود برد.
پرفشار نمونه : اردوگاه کار اجباری = اردوگاه کار پرفشار
پسین تر/پسین ترها
به سوی خود کشید
کنشوری/ کنش وری
وظیفه = کاری که بردوش کی گذاشته شده است؛ کاری که برعهده ی کسی است. وظیفه = کاردوش
محصول جانبی = فراورده ای است که ناخواسته به همراه فرآورده ی پایه بدست می آید. بنابراین : محصول جانبی = کنارآورد
امن = رام/رامند [رام = آرام/ آرامش - - رامند = رام مند = رام مند = رامند] امنیت = رامندی رامند/ رامندی = امن/ امنیت/راحت/ آسودگی/ آرامش
رواندرستی/ روان درستی/به روان و بهروانی
ناقص = پرکاست کامل = بیکاست
پیشور/ پیشفر
توانش
برانگیز/سونما/سو نما
فرجوی/نامجوی/فرجو/نامجو/زیاده خواه
ادامه دار بودن/ ادامه داشتن/هموارگی/ پیوستگی
همگان پذیری
ورود/ وارد شدن/نخش پردازی
اصل = گوهره اصلی = گوهری بنیاد/ بنیادین
آنسانی
درهم رفتگی/ درهم فرورفتگی/ درهم تنیدگی/ تنیدگی/هم پوشانی/
کلان / بزرگ / بزرگتر / کلانتر
بازکنش/ بازکرد
دگرشپذیری/ دگرشپذیر/ دگرش پذیر/ ناپایا/ناپایایی/ بسته به چیزی دیکر/ ناخود استوار/ استوار به دیگری/کما بیش ناهستی مند/ کمابیش هستی مند به دیگری/کمابیش
همه گیری/گستردگی
هستمندی/ هست مندی
پشت/ گذر نمونه : در خلال این سالها = در گذر این سالها/ ( در طول مدتی که این سالها در حال گذر بوده اند ) / در پشت این سالها ( در مدت زمان ای سالها )
درحالیکه = در برابر / اما
آرام جوی/آرامجو