تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نخش پرداز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیدپایش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دیدور/دیدورانه/دیده ور/ دیده ورانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کنش/ کنشگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیسازی/پی سازی پینمود/ پی نمود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر پایه ی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همگرایی/ هم گرایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دستاورد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تکویژه/تک ویژه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پیشنمود/پیش نمود ارائه کردن = پیش نمودن/پیشنمودن/ آشکار ساختن پسنمود/پس نمودن = اختفا/مخفی کردن/نهان کردن/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشه وری شاغل = پیشه ور اشتغال = پیشه وری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارگردان مدیریت = کارگردانی به فیلم ساز هم به سبب مدیریت در ساختن فیلم کارگردان گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

انجام/انجام دادن/بکار بستن/نگهداری/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

خودارجمندی/خویش ارجمندی/خود را گرامی داشتن/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

انجامید/از ریشه ی انجامیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دید پای/ دیدپایه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیست/زیستن/ زیستش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نمود/نمودش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

امن = رام/رامند [رام = آرام/ آرامش - - رامند = رام مند = رام مند = رامند] امنیت = رامندی رامند/ رامندی = امن/ امنیت/راحت/ آسودگی/ آرامش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پاسوش احتیاط به معنی مراقب بودن با استفاده از هوش خویش برای رخ ندادن اتفاق بدو در واقع دوراندیشی پاس: به معنی مراقبت و نگهداری است. هوش : فهم و درای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوش گمان/خوش گمانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

دانستنیها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فرآوند دلیل = آوند استدلال = فرآوند/توجیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هستی مند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خمش خم ش = خمش نمونه : توانایی خم شدن و از شکلی به شکلی دیگر در آمدن = خمش پذیری = انعطاف پذیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

آنسان = آن سان = سان = حالت نمونه: شخص حالتی را برمی گزیند؛ که بهترین فرصت را برای پیش بینی رویدادهای آینده فراهم می آورد. ‏ شخص آنسانی را برمی گزین ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ایمن = امن = رام/رامند [رام = آرام/ آرامش - - رامند = رام مند = رام مند = رامند]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

درونداشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ناگزیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پای جست در علوم "اصل موضوع" به نهاده هایی گفته می شود که مانند قانون های از پیش وضع شده پذیرفته شده اند و کسی برای پذیرفتن آنها و یا درستی آنها دلیل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

میاندار/میان دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نقد = سنجش/ سنجه نقد کردن = سنجیدن/سنجه کردن /همزمان خوب و بد چیزی را هویدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سالم = بهداشته/ به داشته شده/ تندرست رواندرست= بهداشته نمونه: انسان سالم = انسان بهداشته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

گژگزینی/نادرست/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اگر نیاز بود/

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بدست آوردن/ دست پیدا کردن/ دست یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

برانگیختگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هست مندی/هستمندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

انتزاعی = ذهن پایه عینی = دیدپایه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

افراطی/ افراط = افزونگری/ فزونگری/افزون گری/فزون گری تفریطی/ تفریط = کاستیگر/کاستیگری/کاستی گر/کاستی گری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

توصیف همواره به معنی بازنمایی ویژگیهای نیکوی یک چیز است. مانند توصیف بهار که گفتن از ویژگیهای نیکوی بهار را بر می انگیزد. بنابراین توصیف می تواند به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کژیدن = کژ گردانیدن = تحریف نمونه : تحریف شده = کژین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کانون/مرکز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناف/ نافه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ما می توانیم مانند زبان آذری/ترکی و انگلیسی از بسیاری از واژگان خود بن واژه بسازیم و نباید در اینگونه موارد سختگیری کورکورانه داشته باشیم. بنابراین د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

همچنین است: واژه ی کران به چم حد که با ساختن بن واژه ی کرانیدن به چم محدود کردن، واژگان بسیار دیگری نیز بدست می آید؛ مانند: محدود = کرانیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پسین تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

قانع/متقاعد/قانع کردن یا شدن/متقاعد کردن یا شدن = همپذیر/همپذیری/ همپذیرفتن/همپذیراندن نمونه : قانع شد = همپذیر شد قانع کرد = همپذیر کرد متقاعد کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیستش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زورافزونی/تاب افزونی