پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٨٩٢)
ناخوشی؛ ناخوشی دمشی= مشکل تنفسی ناخوشی هوشی= مشکل ذهنی
ناخوشیها؛ ناخوشیهای گوارشی= مشکلات گوارشی ناخوشیهای دمشی= مشکلات تنفسی
ناشایستگی، ناتوانی
ناپسندانه ناخواهانه، ناخوشانه، ناچارانه، ناگزیرانه زورکی،
ناخواهانه، ناپسندانه، ناخوشانه ناچارانه، ناگزیرانه زورکی
گناه پنداری، گناه انگاری
"درون ستیزی" ( ۲ ) انواع درون ستیزی ( بر پایه ی دیدمانهای روانشناسی ) : ۱ - ستیزش خواسته ها: کشمکش بین دو خواسته ی دلخواه اما ناسازگار مانند گزینش ...
پرهیختن= پرهیز کردن، پرهیزش
پرهیزش= پرهیختن= پرهیز کردن دوری کردن، کناره جستن
پرهیختن= پرهیز کردن
پرهیزش، پرهیخت
آموزش ناپذیر، پرورش ناپذیر
پیگیری آموزش، از سرگیری آموزش پی گرفتن آموزش، از سرگرفتن آموزش
زمین فناوری
زمین فناوریک، وابسته به زمین فناوری، پسوند زابساز یا صفتساز [ایک]، پسوندی پهلوی - پارسیست که با پیوستن بر سر نام، آن را به زاب دگرگون می کند. باشن ...
تراز، ترازه، ترازین، [در ورزش] رضازاده در در دسته ی فراسنگین ناوَرد ( مسابقه ) جهانی وزنه برداری، در دوضرب، ۵ کیلوگرم تراز خود را افزایش داد.
تراز، ترازه، ترازین [در ورزش]
خوژ یا خوژه؛ خوژه: خوشه ژه= خوشه ی کوچک [ریژ=اتم] مولکول، خوشه ای از ریژها یا اتمهاست بنابراین می توانیم از واژه ی خوشه برای واژه سازی بهره بریم و با ...
چشمی، دیداری جذابیت های بصری= کششهای چشمی، گیراییهای دیداری
پسروز و یا پسین به جای بعدازظهر یا عصر، ایوار به جای غروب
پَسروز، پسین، ایوار واژه ی پسروز را می توان به جای [بعدازظهر، عصر] به کار برد و ایوار را به جای [غروب]
""ریژ"" این پارسیگرای کم سواد در پایین واژه ی پیشنهادی [ریژه] را بجای اتم پیش نهاده بودم کوتاه شده ریزژه به چم بسیار ریز؛ می توان بازهم کوتاه تر کرد ...
فَتاگرایی، فتا= آفتاب
" فَتازیکُنشگاه" فتازیکنشگاه= فتوبیورآکتور= کشتگاههای گسترده برای جانداران فتاسازنده ( فتوسنتز کننده ) مانند جلبک ها. فتا - زی - کنش - گاه فتا= آف ...
"فَتاساخت" فتا= پیشوندی نوین برگرفته از واژه ی آفتاب ( در برخی گویشها آفتاو ) و همچم با پیشوند لاتینی photo. پیشوند فتا همریشه با واژه های آفتاب، پ ...
" فَتازیکُنشگاه" فتا - زی - کنش - گاه فتا= آفتاب، آفتاو، پیشوندی نوین به چم [نوری] برابر با پیشوند لاتینی [photo] زی= بن کنونی بنواژه زیستن کنشگاه ...
" فَتازیکُنشگاه" فتا - زی - کنش - گاه فتا= آفتاب، آفتاو، پیشوندی نوین به چم [نوری] برابر با پیشوند لاتینی [photo] زی= بن کنونی بنواژه زیستن کنشگاه ...
" زیکُنشگاه" زی - کنش - گاه= کنشگاهِ زیستی
در زمینه ی ساختمان و خودرو: رنگ آمیزی، رنگکاری ( یا رنکاری ) برای نخ، پارچه و جامه: رنگرزی
در رنگ آمیزی ساختمان و خودرو نقاش: رنگآمیز، رنگرز، رنگکار ( رنگار ) رنگکار ساختمان، رنگار خودرو
رَزیدن= رنگ کردن، رنگرز= رنگکار ( به ویژه پارچه و جامه ) بدو داد جامه که ای رنگرز تو این را به رنگ رخ من برز. وطواط. هر نگاری که زر بود بدنش لاجو ...
اختربین
"درون ستیزی" ( ۱ ) درون ستیزی یا ستیزشِ ( تعارض ) درونی، نشان دهنده ی وضعیتی روانی است که در آن فرد بین دو یا چند نیروی ناسازگار در ذهن، در انگیزه ه ...
دریافت آرامش، آرامشیابی
بیهوده کاری شلختگی، ولنگاری، سربه هوابازی، تنبل بازی
در برخی فتادها می توان از این برابرنهادها به جای واژه ی حرفه ای بهره گرفت: پایه ای، ریشه ای، بنیادی، بنیادین نمونه: این بیماری نیازمند به یک درمان ر ...
سوسماس؛ سوسماس: سوسمارِ ماس، رودخانه ی ماس در هلند که سنگواره ی این خزنده نخستین بار در آنجا یافت شد.
سوسماسیان، سوسماس: سوسمار رودخانه ی ماس که نخستین بار سنگواره ی این خزنده در آنجا یافت شد.
شایِش= احتمال شاید= احتمال دارد
ماهیاک گونه ای بیماری پوستی ست. ماهیاک یا ایکتیوز گونه ای ویژه و سختِ خشکی پوست است که با خشکی و خارش فراوان و پوسته پوسته شدن پوست به ویژه در دست ه ...
ماهیاک
ماهیاک
سوسماهی، ماهیخَز؛ سوسماهی: سوسمار ماهی شکل ماهیخز: خزنده ی ماهی شکل
سوسماهی، ماهیخَز؛ سوسماهی: سوسمار ماهی شکل ماهیخز: خزنده ی ماهی شکل
ماهیخَزان، سوسماهیان، ماهیخز= خزنده ی ماهی شکل سوسماهی: سوسمار ماهی شکل ماهیخز، سوسماهی
" آبخَز" آبخز= خزنده ی آبزی؛ راسته: آبخزوار، آبخزواران آبخزسان، آبخزسانان
هواخز، چرمبال، پرده بال، خزنده بال، هواخز= خزنده ی هواگرد
هواخزسان، هواخزگون، هواخز: خزنده ی هواگرد
"هواخَزگون" ، "هواخزسان" هواخز= خزنده ی هواگرد،
چرمبال، چرم بال، هواخَز پرده بال، در گونه های ریزچرمبال، میان چرمبال، کلان چرمبال، اَبَرچرمبال؛ هواخز: خزنده ی هواگرد