پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٣٥)
باز درود
همسو، همراستا=موازی ( زاب یا صفت ) همسویی، همراستایی=موازات ( نام ) ، #همسوییک
می توان از واژه ی [مِژوک] به جای لنز و عدسی بهره گرفت. این واژه برگرفته از مژو به چم عدسی است.
مژوک
گواهی، سرپرست رده پایین یک نوشته را گواهی ( تایید، پاراف ) می کند سپس سرپرست رده بالاتر آن را امضا می کند.
گواهی کردن، سرپرست رده پایین یک نوشته را گواهی ( تایید، پاراف ) می کند سپس سرپرست رده بالاتر آن را امضا می کند.
آیین نامه، آرمان نامه، نگرش نامه
خوراکنامه
"همرایان" رایانه همراه، همراه رایانه، همرایانه، 🟢همرایان
درود واژه ی شروع مگر پارسی است؟ واژه ی [ری استارت] اگر نام باشد برابرواژه ی "بازآغاز" بهترین است و اگر کارواژه ( فعل ) باشد می توان بازآغازیدن را در ...
"بازآغاز" نوواژه ای ست به جای [ری استارت]
نامواژه ی دیزج، تازیده ( تازی شده ) دژگ یا دژک است به چم دژ کوچک. نمونه های دیگر آن در ایران، دیزین و دیزیچه است. شهر کوچک دیزیچه در اسپهان، کرانمن ...
درود واژه ی زنده، زابِ کُناکی ( صفت فاعلی ) از بُنواژه ی زیستن است، بن کنونیِ این بنواژه [زی] و بن گذشته ی آن [زیست] است. مانند [دان و دانست] که بن ...
واکنش، گاهی می توان به جای [اعتراض کردن]، از [واکنش نشان دادن] بهره گرفت.
سنگین، سخت، گزنده، تندوتیز، . . . اعتراض شدیداللحن= پرخاش سنگین، واکنش سخت، واکنش سنگین، پرخاش تندوتیز، واکنش گزنده و. . .
برابرواژه ی ضد در پارسی پیشوند پاد است لیک در بسیاری از نمونه ها که واژه ی ضد به کار رفته بستگی به نمونه، می توان از یکی از پسوندهای [زُدا، کُش، شکن، ...
بخارزُدا
باکتری کُش
- ناقهرمان، - قهرمان ستیز
کف زُدا، کفزدا
زره شکن واژه ای ست که می توان به جای واژه های ضدزره و یا ضدتانک به کار گرفت.
زره شکن، تانک شکن
زره شکن، تانک شکن
زره شکن
شار، شارِش، شارگر؛ شار به چم جریان مانند شرشر آب، شُره کردن و. . پس می توان از واژه ی شار به چم جریان الکتریکی به جای شارژ بهره گیری کرد. شار کردن ...
شار، شارِش؛ شار به چم جریان مانند شرشر آب، شُره کردن و. . پس می توان از واژه ی شار به چم جریان الکتریکی به جای شارژ بهره گیری کرد. شار کردن، شارید ...
پاد زنگنده، پادزنگ، پادژنگ، زنگ زدن برابر با اکسید شدن.
پاد زنگنده، پادزنگ، پادژنگ، [ زنگ زدن یا زنگیدن ( ژنگیدن ) برابر است با اکسید شدن]
دل گنده
سُهَندشناس
سُهَندزا
سُهَندزا
سُهَندزُدا ( حساسیت زدا ) ، آماس زدا
واکنش برانگیز
- سُهَندزا - واکنش برانگیز
سُهَندزا ( حساسیت زا )
رانش زدا
آگاهییابی خبریابی، خبرگیری. سازمانی برای آگاهی از نیروهای دشمن و یا خبرچینان، جنگ افزارها، برنامه ها و عملیات های در دست کار؛ و سپس فریب دهی و یا ا ...
پادافسردگی، پَدَفسردگی، افسردگی زدا
دردزدایی
پدآتش، آتشکُش
اندرونی
کوبِشگیر، کوبه گیر، ضربه گیر
پادزنگ، زنگزدا
یخزُدا، یخ زدا
دَردکُش= به جای مُسَکِن، تسکین بخش، دردزُدا
دردزُدا، دردکش، آرامبخش
چرک کُش، چرکزدا
چرک کُش، چرکزُدا آنتی بیوتیک، پادزی، پادزیست.
چرک کُش نوواژه ای پیشنهادی به جای آنتی بیوتیک. چرک خشک کن، چرکزُدا. واژه ی چرک کش و حتا چرک خشک کن، چم و معنای درست تری از پادزی و پادزیست دارند.