پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٤١٠)

بازدید
٦,٨٤٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

واژه "مآب" واژه ای تازی ست که در ادبیات کنونیِ پارسی در جایگاه پسوند و برای نشان دادن گرایش به کار رفته است. به جای آن می توان از پسوند "گِرا" یا " ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شکوه گرا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شکوهمند، باشکوه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زندگی اعیانی = زندگی باشکوه، شکوهمند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عربگرایی، عرب مآبی/ خوی و مَنِشی بر آمده از خودکم بینی و برتر دانستن فرهنگ و زبان تازی. این خوی و منش کم کم جای خود را به غربزدگی ( فرنگی مآبی ) دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عربگرا، عرب مآب / کسی که بی چون و چرا، زبان و فرهنگ عرب را در همه چیز خود از گفتار تا رفتار نمایان می سازد. این خوی و منش را در یکی دو سده گذشته در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نویسش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود نویسه و واج [ک]: این نویسه ( ریخت نوشتاری واج ) در زبان تازی نماینده تنها یک واج است ولی در زبان پارسی نماینده دو واج، واج ک را در واژگان [کاه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با نگرش به "سنگنبشته رباطک" که در سال 1372 در شمال افغانستان ( نزدیک شهر رَباطَک ) یافت شد تبار ایرانی کوشانیان استوار می گردد. این سنگنبشته، به فرم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناراست، نادرست، دروغی، دروغین، دروغکی، الکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاهبرداری، گوشبُری، دغل بازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارایی، بهبود، افاقه کردن = کارایی داشتن، کارا بودن، بهبود دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١١

زبان نیاترکی یا ترکی قدیم چندان پیشینه کهنی ندارد که بتوان با استناد به آن برای واژگان ریشه یابی صد درصدی کرد، ریشه واژه ها را باید در بنمایه های زبا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه های بیگانه رو بریزید دور. زبان ما نیازی به این چرند و چارها ندارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیر انجام، کم انجام، ناروامند، نا آیینمند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُک شدن، مُک = کامل، تمام

پیشنهاد
٠

درود سنگنبشته رَباطَک در سال 1372 در روستایی در نزدیکی شهر رباطک در خاور استان سمنگان در شمال افغانستان یافت شد. این سنگنبشته، فرمانی حکومتی ست که ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی چون و چرا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدرد نخور، ناکارآمد، سرریز، بیهوده، بیخودی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر دوشِ، به گردنِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بُرونریزی، دفع کردن = برون ریختن، زدن یا مشت کردن در فوتبال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جای " سِیو کردن" در فوتبال، می توان گفت " توپ گیری". شوربختانه، کار گزارشگران ورزشی به ویژه فوتبال، شده روامند کردن و رایج کردن واژگان بیگانه. ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توپگیری ( در فوتبال )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبگردان، آبگردون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یگانه ها، یگانگان/ برجِستِگان، کسانی که در کاری یا چیزی، بی همتا بوده یا دارای ویژگیهایی برجسته و کمیاب هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آزمونگر، آزمونکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود از هرکس پرسیده شود که کدامیک از واجهای پارسی در زبان تازی یا عربی کاربرد ندارد واجهای پ، ژ، گ، چ را به شیوه آمیخته پژگچ یا گچپژ یاد می کند ولی ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درود از هرکس پرسیده شود که کدامیک از واجهای پارسی در زبان تازی یا عربی کاربرد ندارد واجهای پ، ژ، گ، چ را به شیوه آمیخته "پژگچ" یاد می کند ولی اینگونه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درود ُ سپاس شاید ایشان با رهسپاری در زمان و دیدار با نیاکانِ پهلوی زبانِ خودشان، چمار و معنای بختن را رهایی و نجات دادن یافته اند! جناب واژه شناس!، آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

هم بهره، همبست، همباز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود ُ سپاس و بازهم از خود بافتن و برای خود تنیدن، بریدن و دوختن. درونمایه و مفهومِ بخشیدن را هم به اندازه [به اشتراک گذاشتن] پایین آورده! بخشیدن ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراگیرانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پُری، شلوغی، ازدحام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنیدگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

می توان در کاربری کلیپس برای بستن موی سر، واژه موگیر را به کار برد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به جای ترافیک به آن چم ( معنا ) که در میان پارسی زبانان کاربرد دارد ( شلوغی و کندی رفت ُ آمد ) می توان همان "راهبندان" را به کار برد و به جای چم بنیا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

"بالاسری" به جای ضربه چیپ در فوتبال می توان گفت ضربه بالاسری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گیره، موگیر: برای نگه داشتن مو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسماعیل جرجانی در پیشگفتار کتاب خود ذخیره خوارزمشاهی ( سده 6 ) واژه "بازگشتن" را به جای مراجعه به کار برده است: [ و این کتاب چنان جمع کرده آمده است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاهی "به جان خریدن" او برای بزرگ کردن بچه هایش، سختیهای بسیاری به جان خرید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

این گونه که در نگاه می آید و آوای آن به گوش می رسد دو گونه واج /ک/، درواقع دو واج جدا از هم هستند، به دو فرنود ( دلیل ) : 1 ) ناهمسانی در واجگاه دارن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

" کاغذوَرز " کاغذورز، واژه ای پیشنهادیست برای نامیدن هنرمند اوریگامی کار. کاغذورزی = اوریگامی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

" کاغذوَرزی" هنر کاغذ و تا. کاغذورزی، آمیخته واژه ای ست که به جای واژه بیگانه اوریگامی پیشنهاد می گردد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاغذوَرزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کاغذوَرزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تارآواها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به یکدیگر ساخته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

" آواسازی" ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُن زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُنِ زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ