اسم پسر با حرف ب - صفحه 4
برهمن
پسر
سانسکریت بروار
آن قسمت از دامنةکوة کة زیباترین قسمت آن میباشد، نام منطقةای در کردستان نزدیک عمادیه ( نگارش کردی
پسر
کردی برکان
کوه آتش فشان، ( اعلام ) نام روستایی در شهرستان اصفهان و فسا
پسر
فارسی
طبیعت برکاو
دامنه کوه، دامنةکوه ( نگارش کردی
پسر
کردی
طبیعت برکیارق
امیر و صاحب مقام، کلاهش پاره شده، آن که کلاهش شکسته است، ( اَعلام ) شاه سلسله ی سلجوقی [، قمری] در ...
پسر
ترکی بزرجمهر
بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
پسر
فارسی بزرگ امید
بسیار امیدوار، نام معلم خسرو پرویز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی بسارنگ
نام سلطانی در زمان رودکی
دختر، پسر
فارسی بغرا
نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید، نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید و پایتخت س ...
پسر
ترکی
تاریخی و کهن بلاش
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند کوچک یزگرد دوم پادشاه ساسانی و نوزدهمین پادشاه ساسانی، نیز نام چند ت ...
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن بلباس
به برخی عشایر کرد بلباس میگویند، بة برخی عشایر کرد بلباس میگویند ( نگارش کردی
پسر
کردی بلیان
نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزاده ی الیاس پیغمبر ( ع )، ( اعلام ) ) نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بن هور
پسر خورشید
پسر
فارسی، عربی بندوی
نام دو تن از شخصیتهای شاهنامه، نام دو تن از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان
پسر
فارسی
تاریخی و کهن به روش
آن که شیوه و روشی بهتر از دیگران دارد
پسر
فارسی بهان
منسوب به خوبی و نیکی، خوبان، جمع به
دختر، پسر
فارسی بهرمان
نوعی یاقوت سرخ، ( در قدیم )، نوعی پارچه ی ابریشمی رنگارنگ
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بهستان
نیک بنیاد، نام پسر اردشیر سوم پادشاه هخامنشی، ( به، ستان ( پسوند مکان ) )، جای خوبان و نیکان، ( اَع ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن بهک
نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بودیان
نام یکی از قبایل ماد ( نگارش کردی
پسر
کردی بورنگ
نوعی ریحان کوهی
پسر
فارسی بوژان
نمو کردن، شکوفا شدن، بةخود بالیدن ( نگارش کردی
پسر
کردی بوستان افروز
بستان افروز
پسر
فارسی بیاره
نام روستایی ( نگارش کردی
پسر
کردی بیتک
نام جد منوچهر پادشاه کیانی، نام جد منوچهر پادشاه کیانی به نوشته بندهش
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بیرشاد
یادمان خوشحالی، یادمان خوشحالی ( نگارش کردی
پسر
کردی بیساران
بی سرها، بی دلیل قتلعام شدةها، نام روستایی نزدیک سنندج ( نگارش کردی
پسر
کردی بادرام
کشاورز
پسر
فارسی باستین
بردبار
پسر
فارسی باسل
شجاع، بهادر، دلیر، مرد دلیر، دلاوری، شیر
پسر
عربی بایام
جدی، درست
پسر
ترکی بایرام علی
ترکیب دو اسم بایرام و علی ( جشن و بلندقدر )
پسر
ترکی، عربی بخت اور
بخت آور، خوش بخت
پسر
فارسی برشام
تیز و پیوسته نگریستن
پسر
فارسی بشوتن
نام برادر اسفندیار است، ( = پشتوتن )
پسر
اوستایی به آئین
بهترین آئین، نیک سیرت، نیک خصلت
پسر
فارسی بهروان
روان شاد
پسر
فارسی بوراک
درخشش، رعد و برق منبع
پسر
عربی بخشا
بخشاینده و بخشش کننده، بخشش دهنده و عطا کننده، انعام دهنده
پسر
فارسی برساوش
صورت فلکی که درخشان ترین ستاره ها را دارد
پسر
فارسی بهرامن
بهرمان، نوعی از یاقوت سرخ، ( = بَهرَمان )
پسر
فارسی بهره ور
بهره مند، کامیاب، ( بهره، ور ( پسوند دارندگی ) )
پسر
فارسی