ترجمههای سید عباس حسینی (١٣٢)
ترجمه ی ترگمان برای این جمله صحیح ترینه.
همچنان که سخنران یکسره حرف می زد، توجهم ( ذهنم ) را به هم می ریخت.
وقتی از خواب بیدار شدم ذهنم در گیجی ( ابهام و سردرگمی ) بود و نمی دانستم کجا هستم.
منظره تار شد، وقتی با سرعت از کنار آن گذشتیم.
ورود بالرین اصلی تشویق شدید تماشاگران را به همراه داشت.
زنجیرهای سنگین در حرکت فیل اختلال ( و مانع ) ایجاد می کرد.
او به زودی گواهینامه رانندگی خود را می گیرد و برای آن لحظه شماری می کند.
خواهرم لحظه شماری می کرد که به من خبر بده که حامله است. ( چه پررو 🤣 )
به او یک دست کت و شلوار رسمی مجلسی پوشانده شد. ( او را ملبس به یک دست کت و شلوار رسمی مجلسی کردند. )
آنها آشپزخانه ای را در محل کمپ ساختند ( سر هم کردند، برای استفاده ی موقت. )
یک تصویر بازتابی ( منعکس شده یا ایجاد شده ناشی از انعکاس )
کارگران اخیراً در اعتراضات خود خروشان تر شده اند. ( کارگران اخیراً اعتراضات خود را شدید تر کرده اند. )
صحبت کردن شامل انواع مختلفی از صداهای صوتی است. ( صداهای صوتی صداهایی هستند که با صوت تولید می شوند مثل صدای خنده یا هق هق )
هم زدن خامه به مدت طولانی تر باعث تبدیل شدنش به کره می شود.
استعداد بالقوه او برای کمدی از او یک دلقک خوب ( موفق ) خواهد ساخت.
کودک را به اتاق کوچکی در زیر شیروانی تبعید کردند ( فرستادند ولی از نوع تنبیه و تنزیل رتبه ) .
او احساس طرد شدن ( پس زده شدن ) خود را هضم کرد ( فرو خورد، کنار آمد ) و مرد جوان را در یاد خود به فراموشی سپرد. ( اون مرد رو در یاد خود به فراموش شدگ ...
او تصمیم گرفت تعدادی از گردنبندهای خود را ( برای فروش به فروشگاه ) بسپرد و امیدوار بود که مغازه قیمت خوبی برای آنها بدهد.
او به عنوان یک طرفدار دو آتیشه ی بیس بال، هر بازی را تماشا می کند.
امواج به ساحل برخوردند. ( به مانند و با صدای سیلی مانند )
او ( با عجله ) یه غذای سبک و سرپایی ( مثل نون پنیر سبزی و . . . ) سر هم کرد.
او امتیاز پار آن سوراخ را گرفت. ( توانست با حداکثر تعداد ضربات تعیین شده برای کورس، توپ را وارد سوراخ کند. )
برای این کورس ( تعداد ضربات استاندارد ) ، سی و شش ضربه برای ۹ سوراخ پشتی در نظر گرفته می شود.
اجرای دیشب در حد اجرای قبلی بود. ( s آخر last اضافه و بودنش اشتباهه و طبق توصیه ی نرم افزار گرامرلی a بعد از on هم در جمله باید حذف بشه. )
عملکرد کاری او اخیراً در حد و اندازه ی متعارف و استاندارد نبوده است.
وضعیت سلامتی او تقریبا در حد متعارف و استاندارد یک شخص هم سن و سالش است.
خیلی هوشمندانه نبود که بلیط خود را فراموش کردید. ( برداشت خودم: از تو با این زرنگیت انتظار نمی رفت که بلیطتو فراموش کنی. )
او هرگز گول آن بهانه را نمی خورد؛ او بسیار باهوش است.
اعضای تیم دو میدانی همگی دونده های سریعی هستند.
این مدرسه دانش آموزان را تشویق می کند تا به تخیل خود آزادی عمل کامل بدهند.
او از طریق متقاعد سازی هوشمندانه، با امتناع لجوجانه ی آنها مقابله کرد. ( امتناع لجوجانه ی آنها را بی اثر کرد. )
او همیشه به شیمی علاقه داشت، اما در نهایت جایگاه ( جای مناسب ) خود را در مهندسی شیمی پیدا کرد.
صخره نورد یک فرو رفتگی ( جا دست ) مناسب برای انگشتانش پیدا کرد و به طریقی خودش را بالا کشید.
این دومین آلبوم محبوب او بود ( به خاطر دومین آلبوم محبوبش بود ) که او را به معنای واقعی به عنوان یک ستاره بزرگ پاپ معرفی کرد.
مسؤلان ، تبرهای مخصوص برداشت محصول را در اختیار زندانیان قرار دادند ( زندانیان را به این نوع تبر ها مجهز کردند ) .
ترجمه گوگل صحیح ترین ترجمه ی این جمله است.
صبح اینجا را ترک خواهیم کرد ( خواهیم رفت، عازم خواهیم شد. )
آنها برای دستمزد بالاتر در کارخانه اعتصاب کردند.
این تصور ( فکر، باور و . . . ) به نظر او ایده خوبی بود.
ساعت، ( از طریق صدا ) ساعت یک را اعلام کرد. ( بعضی ساعت ها به تعداد عدد ساعت مورد نظر صدا می دند و از این طریق سر هر ساعت، ساعت رو اعلام می کنند. )
با شگفتی سرش را ناگهانی و سریع به عقب چرخاند ( یا بُرد ) .
او در پاسخ، جواب تند و تیزی بهش داد. ( نیش دار جوابشو داد. )