پیشنهاد‌های احسان علیخانی (٦٣)

بازدید
٢٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستانی که از کلمۀ اختلال استفاده کردن؛ دقت کنید اینجا کلمۀ disorder همراه neurodevelopmental نیومده!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

چقدر خوبه که این سایت هست. واقعا بعضی معانی معادل فارسی که دوستان پیشنهاد میکنن خیلی بجا و دقیق انتخاب شده. "تاب آور" !! ممنون از سپیده ایرانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در تکمیل پیشنهاد Hasan: headquarterS اسمه و معنیش میشه: دفتر مرکزی، مقر headquarter فعل هست و معنیش میشه: در جایی دفتر مرکزی و مقر داشتن The WHO i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرعت بخشیدن، تسریع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در تکمیل پیشنهاد دوستان این واژه در حوزۀ سلامت بمعنی انجام معاینه و آزمایش روی یک جمعیت است که بفهمند کدامیک به عارضه خاصی مبتلا هستند. large - scal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در تکمیل پیشنهاد بهمن عزیز، pseudonymization به عمل/فرآیند جایگزین کردن قسمتهایی از اطلاعات با نام/شناسۀ مستعار می گویند. هر وقت میخواهیم یک موضوع/ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح statutory law یعنی قانونی که توسط قانونگذار یا حاکمیت وضع و تصویب شده باشد ( نه مثلا قانون شفاهی یا عرفی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در تکمیل پیشنهاد دوستان �قاعدۀ سابقه� یکی از قواعد سنتی نظام حقوق کامن لا است. مطابق این قاعده، قاضی برای صدور رأی به یک متن مدون رسمی مراجعه نمیکند، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( نظام ) ارباب - رعیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مزاحم به معنی �دست و پاگیر�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گسترده و گشوده ( صفت ) : Did he feel the spreading wings of the phoenix within himself? در حال گسترش ( صفت ) : spreading disease

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در تکمیل پیشنهاد دوستان بمعنی "دور از مرکز" هم هست. مثلا peripheral site یا peripheral station یعنی مقر/محل/ایستگاه دور از مرکز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( صفت ) مکانی زمانی مربوط به زمان و مکان، تابعی از مکان ( فضا ) و زمان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

main road کلمه بریتانیایی و معادل highway/freeway/expressway در آمریکایی و بمعنی جاده اصلی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بدجور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوروغ گفتن، کذب، نادرستی، fakery They issued a statement that such falseness was unethical and had no place in the news business.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تقلب، تظاهر، falseness They issued a statement that such fakery was unethical and had no place in the news business.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

جدی و حسابی The ads for Nike shoes show no - nonsense athletes.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیگانگی، ناهمخوان با ملی گرایی Using overseas cars is a symbol of foreignness.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نصاب خطوط تلفن، برق، راه آهن He was working as a lineman for an electrical power company.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دست یا پای الکترونیکی ( عضو مصنوعی بدن که به عصب وصل است و با مغز کنترل میشود ) Jesse Sullivan is able to feel what his bionic hand is touching. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در تکمیل فرمایش دوستان: opposition مخالفت، ضدیت the Opposition اپوزیسیون، جناح مخالف دولت به مثال دقت کنید: It's clear that the Opposition will face ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

( مجرای ) حلزونی A cochlear implant might be right for someone with a hearing loss.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

چشم نزدیک بین ( برای دیدن دور نیاز به عینک دارد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

چشم دوربین ( برای دیدن نزدیک نیاز به عینک دارد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دو کانونی، دو دید اشاره به لنز/عدسی/عینکی که هم برای دور و هم برای نزدیک استفاده میشود. In the 18th century, the two types of lenses were combined i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی که کسب و کار خودش را دارد As an entrepreneur, I’ve just set up my own baking business. I make cakes for special occasions.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

وزغ ماهی Toadfish is a very unattractive fish, but it can swim incredibly fast.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

skate fish به چارگوش ماهی معروف است The skate fish has unique eyes and can see in total darkness.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اسم ruffle بمعنی نوار توری که لبه یقه و آستین و غیره میدوزند. The woman has a dress with a pattern and with ruffles on it.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم cooperative بمعنی تعاونی است. با cop op یا co - operative هم معنی است. There are artists’ co - operatives all over Australia.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آب زه کشی، آب باران یا پساب که وارد رودخانه ها میشود. Run - off carries tons of nutrients in the form of fertilizers and garbage that can be traced ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صفت bumper بمعنی فراوان و درشت است. We've had a bumper harvest of apple this year.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فعل steel بمعنی مهیا/آماده شدن برای کاری ناخوشایند، خود را سفت/محکم گرفتن برای تحمل چیزی She steeled herself to face the crisis. Can you steel yours ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

دو معنی متداول تر است: احتمال وقوع The odds against a plane crash are around a million to one. مشکلات سر راه She struggled against terrible odds to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مثال خوب: Evidence suggests that both heredity and upbringing play a role in child's personality.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بیرون غذا خوردن، OPP eat in How many times do you eat out a week? تمام چیزی را خوردن She's made a cake and wants us to help eat it up. Big cars jus ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فقط بخاطر اینکه کاری رو انجام داده باشی ( نه برای دلیل و منظور خاصی ) Don't get married just for the sake of it. فقط بخاطر اینکه ازدواج کرده باشی، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از معانی فعل mug: زورگیری کردن A lot of people won't go out alone at night because they're afraid of being mugged.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

میدان میوه و تره بار، بازار فروش محصولات کشاورزی ( معمولا بصورت عمده ) Sydney produce market is the largest fresh fruit and vegetable wholesale mark ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زمین بازی ( مثل زمین بسکتبال، فوتبال و غیره ) We can walk to the ball park from the house.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خانه شهری ( نه آپارتمانی ) که دیوار به دیوار ساخته میشوند. به مثال دقت کنید: Many planners believe that it's healthier to have a mix of single - fami ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در تکمیل فرمایش دوستان acre بمعنی فضای بزرگ و وسیع هم استفاده میشه. به مثال دقت کنید: Acres and acres of land just given over to suburban housing.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

در شهرسازی: مثل علف هرز روییدن ( فعل ) The town seemed to sprawl [v] for miles. ساخت ساز نامنظم و بدریخت ( اسم ) We call it "suburban sprawl" bec ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ماشین چاپ The printing press helped diffuse scientific knowledge. چاپخانه One night they worked until 4 o'clock at the printing press.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در ساختمان بمعنی محافظ پنجره ( از نور یا دستبرد ) میباشد که میتواند داخل یا بیرون پنجره نصب شود. The house has pretty shutters either side of the fr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در شهر سازی: فضای باز و بدون ساخت و ساز Is your area built - up, or is there a feeling of space?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یک بخش یا ناحیه از کشور یا جهان ( نه شهر ) Flooding is likely in some coastal regions of Northern Iran.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

یک بخش یا ناحیه ( از یک شهر یا کشور ) Our house is in a pleasant suburban district.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

pitch - fork چنگک باغبانی He had brought me a spade, a rake, and a pitch - fork.

١