ترجمه‌های احسان علیخانی (٥)

بازدید
٢٤
تاریخ
٣ سال پیش
متن
It can be tough trying to juggle a career and a family.
دیدگاه
١١

این میتواند سخت باشد که کار و خانواده را ( باهم ) پیش ببری ( هَندل کنی ) .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The waiter juggled three plates on one arm.
دیدگاه
٦

پیشخدمت سه بشقاب را با یک دست نگه داشته بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He pleaded with his boss to give him another chance.
دیدگاه
٢٥

او از رئیسش درخواست ( استدعا ) کرد به او فرصت دیگری بدهد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
All of her folks live in Texas.
دیدگاه
٣٠

تمام قوم و خویشاش در تگزاس زندگی میکنن.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
My neighbors are really nice folks.
دیدگاه
١٦

همسایه هام خوب مردمی هستن.