پیشنهادهای ZabanHi (٥٦٤)
Think deeply about something Consider carefully تفکر کردن دربارهٔ / اندیشیدن به / تأمل کردن روی
مُعتبر / دارای گواهینامه / تاییدشده رسمی ( adj )
فعل اگر باشد: هدایت کردن / معطوف کردن / به مسیر خاصی سوق دادن
هدایت کرد / معطوف کرد / به مسیر خاصی سوق داد
بخش های خیلی کوتاهِ صدا یا صحبت
قطعه های کوتاه صوتی، جملات کوتاه و بریده شده، یا بخش های صدایی کوتاه و ویرایش شده
قطعه های کوتاه صوتی، جملات کوتاه و بریده شده، یا بخش های صدایی کوتاه و ویرایش شده
اعتماد به نفس، ارزش و احترام به خود | Self - esteem | ارزش و احترام به خود؛ حس کلی شما نسبت به خودتان | How you feel about yourself in general | |Se ...
رقابت کردن، تلاش کردن برای به دست آوردن چیزی که دیگران هم می خواهند
به دست آوردن، کسب کردن، فراگیری
ساده تر، ابتدایی تر، خام تر
اسم سازی کردن یا تبدیل فعل یا صفت به اسم ( adj )
سنگین شده، بار شده، پُر از چیزهای آزاردهنده یا اضافی ( adj )
پرداخته شده، با دقت ساخته شده
carefully made; crafted
به شدت، با دقت، به طور عمیق
برانگیختن، ایجاد کردن، زنده کردن
به رسمیت شناختن / اذعان کردن / پذیرفتن / قبول داشتن
کسی که استخوان های شکسته یا دررفته را جا می اندازد
limit, restrict
محدود کردن / تحت کنترل درآوردن / مهار کردن
مربوط به دانش و شناخت
related to knowledge, how we know things
پیوسته / مداوم / ادامه دار
بیان کردنِ روشن و دقیق / صورت بندی کردن / تبیین کردن
to clearly express
نادیده گرفتن / از قلم انداختن / توجه نکردن به
پیامد / تبعات / مسائل مهم / ریسک / دغدغه ها
مربوط به مضامین / موضوعی
فهرست
بی بدنی / جداشدن هویت از بدنِ فیزیکی
ذهنیت و هویت انسانی
سرمایه داری متأخر → مرحله ی پیشرفته ی سرمایه داری که همه چیز ( کالا، رسانه، حتی تجربه های انسانی ) تحت سود و تجارت قرار دارد
منطق فرهنگی → قواعد و روش هایی که فرهنگ طبق آن عمل می کند
روشن می کند / تبیین می کند / توضیح می دهد / آشکار می سازد
فراتر رفتن / پشت سر گذاشتن / از چیزی پیشی گرفت
�خودآگاهی�، �تجربه ذهنی� یا �هویت فردی� یعنی چگونگی تجربه فرد از جهان، احساسات، افکار و درک خودش. تمرکز روی دیدگاه و تجربه شخصی فرد است، نه واقعیت ...
شباهت / نزدیکی / تمایلات مشترک
تغییر / دست کاری / اصلاح / بهبود
the ability to make choices and act independently
اعمال شده / واردشده
�پیست اسکی� / �منطقهٔ اسکی� / �مرکز تفریحی اسکی�
کوچک و محلی / ارزان و ساده
وانت / کامیون کوچک با پشت باز
bronc = اسب وحشی یا نیمه وحشی معمولاً در مسابقات رُدئو استفاده می شود. این اسب ها می پرند و سعی می کنند سوارکار را پرت کنند، به همین دلیل مسابقه هیج ...
کهنه، فرسوده، استفاده شده زیاد ( adj )