تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

تبادل / تعامل / ارتباط مثال: Buying and selling goods is a business transaction خرید و فروش کالا یک تبادل تجاری است.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

جمعی / مشترک مثال: The village has a communal garden روستا یک باغ جمعی دارد.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نامنظم / پرشتاب و ناگهانی / بریده بریده مثال: The car moved in a jerky way over the rough road ماشین روی جاده ی ناهموار با حرکت های نامنظم حرکت می کر ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

تسلط / مهارت / کنترل ماهرانه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

قله تپه یا نوک تپه مثلاً: The general stood on the hilltop ژنرال روی قلهٔ تپه ایستاده بود.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

شیب / دامنه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دومی / گروه دوم

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

محدود / مجبور / مقید ( adj )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به سرعت و ناگهانی منتقل کردن / بردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معطوف کردن / جلب کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

تجهیزات یا افسار و دهنه و زین و وسایلی است که برای بستن و کنترل حیوان به کار می رود

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

based on

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Japanese comics

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

important, well - known, or influential

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

limit

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

intentional ( adj )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

to cover everything completely ( adj )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

collection of texts

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

limited

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

developing ( adj )

پیشنهاد
٠

Limitations = weaknesses ( things you can’t help ) Delimitations = boundaries ( things you choose ) محدودیت ها = ضعف ها یا موانع بیرونی قلمرو پژوهش ...

پیشنهاد
٠

Limitations = weaknesses ( things you can’t help ) Delimitations = boundaries ( things you choose ) محدودیت ها = ضعف ها یا موانع بیرونی قلمرو پژوهش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

support

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

comparing

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( checking information from multiple sources )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

trustworthy

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

make sure

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

academic

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

place or position

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تعامل ، interact

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی ها

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

clear

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

unique

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متضاد flexible

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

ممکنه برگرفته از ریشه فارسی" جدی" باشه!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمات واضح و قابل فهم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمات واضح و قابل فهم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

سخنرانی افتتاحیه: نطقی که هنگام تصدی یک مقام عمومی، مانند ریاست جمهوری، ایراد می شود تا اهداف و دیدگاه های خود را به مردم معرفی کند و الهام بخش آن ها ...

پیشنهاد
٠

to accept, understand, or deal with a situation, fact, or emotion

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

to understand, accept, or deal with something

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جلب رأی / به دست آوردن حمایت برای حق رأی / کسب پشتیبانی مردم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

cause, create, lead to

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

آساید ( Aside ) – شخصیت مستقیماً با تماشاگر صحبت می کند، در حالی که دیگر شخصیت ها نمی دانند، و افکار یا احساسات واقعی او را نشان می دهد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

مونولوگ – شخصیت افکار خود را با خود بلند بیان می کند، معمولاً وقتی تنها روی صحنه است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

امطمئن، مشکوک، غیرقطعی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

تحریف کردن، نادرست جلوه دادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به زمان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شنونده یا دیگر شخصیت های حاضر در صحنه