پیشنهادهای یگانه (٢٦٦)
کسی که شش میزند مشنگ شیرین عقل
سینه خود را صاف کردن مثلا میگوییم : او سینه اش را صاف کرد و گفت . . .
معنی استعاری: ( برای رسیدن به چیزی ) زجر و عذاب چیزی را متحمل شدن
نوعی کلاه زینتی زنانه
1. to begin speaking : to become able to speak. 2. : to be able to express oneself as a writer. به حرف آمدن لب به سخن گشودن
از انجام کاری دریغ کردن از انجام کاری ابا داشتن خود را برتر از انجام دادن کاری دیدن انجام کاری در شأن کسی نبودن
to tend to do something, especially something that you should not do
در برخی جاها مخصوصا متن های داستانی میشه به این شکل ترجمه کرد: به چشم خریدار مثلا به چشم خریدار نگاهی به چیزی یا کسی انداختن . . .
throw up your hands in horror/despair to show that you are shocked or that you disagree strongly with something نشان دهنده شوکه شدن؛ متعجب شدن؛ یا م ...
عاقبت بالاخره eventually
با کسی بد بودن با کسی خصومت داشتن
یعنی مثلا جاده یا خیابان یا مسیر یا . . . از دو طرف خانه یا درخت یا مغازه . . . باشد
با کسی در مورد تصمیم خود صحبت نکردن دیگران را در جریان قرار ندادن
در مورد گل ها و گیاهان: عرق ( مثلا عرق نعناع؛ عرق بیدمشک )
خبردار ( ایستادن یا نشستن )
بهسازی توان یعنی بالابردن کیفیت توان
منبع تغذیه سوئیچینگ منبع تغذیه با حالت کلیدزنی
دکتر معالج
در مثال زیر به معنی حرف زدن و گفتگو برای وقت گذرانی معنی میدهد you were all merely talking against time
از سر هیجان و غریزه هیجانی و غریزی
هست مندی به وضعیت احساسی هم اشاره داره برای همین همچنین میتوان گفت: خلق و خو حال و روز ؛ حال و هوا
دل چرکین
all that can or need be said اصطلاح، به معنی: تمام چیزی که لازم است گفته شود؛ تمام آنچه میتوان گفت؛ خلاصه مطلب این که
کاسکه سورتمه ای نوعی کالسکه یا درشکه که به جای چرخ سورتمه دارد و در زمستان به کار می رفته است و می تواند با اسب کشیده شود یا بدون اسب به کار رود
آسوده خاطر شدن خیال کسی از چیزی راحت شدن
به کسی با دیده ی احترام و تحسین نگریستن کسی برای ما ابهت داشته باشد
پر از سوال سوال برانگیز
در برخی جاها به معنی متقابلا است مثلا در she added with a returning smile به معنای متقابلا لبخند زدن است
در بعضی جاها همچنین به معنی: به طور موجه و متین
به عنوان صفت در توصیف انسان به معنی آرام، خونسرد و عدم بروز واکنش هیجانی است calmly and without strong emotion or variation
ید طولایی داشتن
اصطلاحی که اوایل قرن بیستم در اشاره به جوان های مد روز و پر انرژی و جذاب و . . باب شد شاید بشود اینطور ترجمه اش کرد: جوانک های خوش تیپ پرانرژی
بعضی جاها به معنی: بارانی
رنگ از رخسار کسی پریدن
کلمه ای قدیمی است به معنی nevertheless
نور ماه
پرت و پلا گفتن پرت و پلا گویی
سرشار از پر از مملو از غرق
مشاعر
خیال انگیز
( درخت ) سپیدار
در ترکیبی مثل unhealed quarrel به معنای: ختم به خیر نشده
در برخی جاها همچنین به معنی: کسی که مبادی آداب نیست کسی که آداب دان نیست
دست روی نقطه حساس کسی / چیزی گذاشتن
کوچه باغ
به این ترتیب از این رو
محلولی که در مراحل ظاهرکردن عکس برای تثبت عکس به کار می رود
گیر و دار
کاملا از ذهن رفتن کاملا از ذهن پاک شدن فراموش کردن
حال کسی گرفته شدن حال کسی گرفته بودن he is in a bad way