پیشنهادهای یگانه (٢٣٠)
در صنعت، یک تکنیک برش دقیق و ظریف فلزات است
the characters of a play, novel, or narrative. بازیگران یک نمایش، رمان، روایت و . . .
اصولاً باید این طور باشد که . . . .
Total Pool means the amount equal to the product of ( i ) 0. 25 and ( ii ) the Net Proceeds minus the Aggregate Minimum Price. مقداری برابر با درآمد ...
نظام سلطه استثمارگری استثمار
To screw up something that was a sure thing. گند زدن به همه چیز یک معنی دیگرش هم میشه: خیلی هیجانی شدن. ذوق مرگ شدن
شخص یا سازمانی که نقش مهم اما فرعی در ایجاد محتوای منبع داشته و نام آن ذکر نمیشود. شاید بشود "همکار" ترجمه اش کرد یا "کارمند" یا "شاغل" در جایی
در بافت اجتماعی و بیشتر به صورت جمع به نظرم میشود آن را "خیزش" یا "جوشش" ترجمه کرد
idiom. : to be unexpected. The news came as a ( complete/total ) surprise to everyone غافلگیرکننده
به گمانم شاید این طور هم بشه ترجمه ش کرد: به میزان قابل توجهی تحت تأثیر چیزی بودن / قرار داشتن چیزی چیز دیگری را به میزان قابل توجهی تحت تأثیر قرار ب ...
توجه: بوم سازگان و زیست بوم با هم تفاوت دارند و نباید به جای هم به کار روند
وضعیت بلاتکلیف بلاتکلیفی
being in a particular position and having your particular experience, beliefs, and responsibilities مثال: You can see why they refused her demand fo ...
"at least for now" is an acceptable and commonly used phrase in written English. It is typically used to convey that a particular situation is tempor ...
هر آنچه نتوان با قطعیت درباره اش صحبت کرد و یا نظر داد
غیرقطعی
خانه نشینی؛ قرنطینه
جزر و مد زمین که همچنین به نام های جزر و مد جامد زمین، جزر و مد پوسته، جزر و مد بدنه یا پیکر زمین نیز شناخته می شود - جابجایی سطح جامد زمین ناشی از گ ...
1. the gaseous envelope surrounding the earth or any other celestial body. See also troposphere, stratosphere, mesosphere, ionosphere. 2. the air or ...
دو به شک بودن
هیبت
phrasal verb. If you take to doing something, you begin to do it as a regular habit. عادت به انجام کاری کردن
to charge ahead literally means to move forward quickly or run forward. It implies running or moving with a lot of power or momentum به سرعت پیش رفت ...
جان کلام
پَرگَنه ی تاگی همزی گروهِ همسانه ای تعریف: گروهی از افراد یک جمعیت زیستی ( چون گیاهان، قارچ ها یا باکتری ها ) که ژنتیک همگون داشته و به شیوه ی رویشی ...
به ریزش میوه ی درختانی مثل بلوط و فندوق و . . . می گویند هم به صورت اسم و هم فعل به کار می رود
مهمترین یا قدرتمندترین عامل
منطقه گرایی زیستی: حمایت از این باور که فعالیت های انسانی باید تا حد زیادی توسط مرزهای بوم شناختی یا جغرافیایی به جای مرزهای سیاسی تعیین شود.
در میانه ی
شاه جزرومد: یک جزر و مد بلند است، به ویژه جزر و مد حضیض که سه یا چهار بار در سال رخ می دهد. یک اصطلاح علمی نیست و در بافت علمی استفاده نمی شود