تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در صنعت، یک تکنیک برش دقیق و ظریف فلزات است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the characters of a play, novel, or narrative. بازیگران یک نمایش، رمان، روایت و . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصولاً باید این طور باشد که . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Total Pool means the amount equal to the product of ( i ) 0. 25 and ( ii ) the Net Proceeds minus the Aggregate Minimum Price. مقداری برابر با درآمد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظام سلطه استثمارگری استثمار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To screw up something that was a sure thing. گند زدن به همه چیز یک معنی دیگرش هم میشه: خیلی هیجانی شدن. ذوق مرگ شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شخص یا سازمانی که نقش مهم اما فرعی در ایجاد محتوای منبع داشته و نام آن ذکر نمیشود. شاید بشود "همکار" ترجمه اش کرد یا "کارمند" یا "شاغل" در جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بافت اجتماعی و بیشتر به صورت جمع به نظرم میشود آن را "خیزش" یا "جوشش" ترجمه کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

idiom. : to be unexpected. The news came as a ( complete/total ) surprise to everyone غافلگیرکننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گمانم شاید این طور هم بشه ترجمه ش کرد: به میزان قابل توجهی تحت تأثیر چیزی بودن / قرار داشتن چیزی چیز دیگری را به میزان قابل توجهی تحت تأثیر قرار ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

توجه: بوم سازگان و زیست بوم با هم تفاوت دارند و نباید به جای هم به کار روند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وضعیت بلاتکلیف بلاتکلیفی

پیشنهاد
٠

being in a particular position and having your particular experience, beliefs, and responsibilities مثال: You can see why they refused her demand fo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"at least for now" is an acceptable and commonly used phrase in written English. It is typically used to convey that a particular situation is tempor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر آنچه نتوان با قطعیت درباره اش صحبت کرد و یا نظر داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

غیرقطعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خانه نشینی؛ قرنطینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جزر و مد زمین که همچنین به نام های جزر و مد جامد زمین، جزر و مد پوسته، جزر و مد بدنه یا پیکر زمین نیز شناخته می شود - جابجایی سطح جامد زمین ناشی از گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. the gaseous envelope surrounding the earth or any other celestial body. See also troposphere, stratosphere, mesosphere, ionosphere. 2. the air or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دو به شک بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هیبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

phrasal verb. If you take to doing something, you begin to do it as a regular habit. عادت به انجام کاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

to charge ahead literally means to move forward quickly or run forward. It implies running or moving with a lot of power or momentum به سرعت پیش رفت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جان کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَرگَنه ی تاگی همزی گروهِ همسانه ای تعریف: گروهی از افراد یک جمعیت زیستی ( چون گیاهان، قارچ ها یا باکتری ها ) که ژنتیک همگون داشته و به شیوه ی رویشی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به ریزش میوه ی درختانی مثل بلوط و فندوق و . . . می گویند هم به صورت اسم و هم فعل به کار می رود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهمترین یا قدرتمندترین عامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منطقه گرایی زیستی: حمایت از این باور که فعالیت های انسانی باید تا حد زیادی توسط مرزهای بوم شناختی یا جغرافیایی به جای مرزهای سیاسی تعیین شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در میانه ی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاه جزرومد: یک جزر و مد بلند است، به ویژه جزر و مد حضیض که سه یا چهار بار در سال رخ می دهد. یک اصطلاح علمی نیست و در بافت علمی استفاده نمی شود