fascinator

/ˈfæsʌneɪtər//ˈfæsɪneɪtə/

معنی: مجذوب کننده، افسونگر
معانی دیگر: شیفتگر، شیداگر، مسحور کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or object that captures attention, charms, or allures.

(2) تعریف: a light scarf, usu. woven or crocheted, worn about a woman's head and neck.

جمله های نمونه

1. The fascinator is a particularly ornate hair accessory that can feature feathers, beads, flowers and other fancy trimmings.
[ترجمه گوگل]Fascinator یک لوازم جانبی مخصوص مو است که می تواند پر، مهره، گل و سایر تزئینات فانتزی را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]The یک لوازم جانبی مخصوص مو است که می تواند پر از پر، مهره، گل و دیگر تزئینات فانتزی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In fact, at Serendipity Tiaras, fascinator sales have trumped orders for tiaras, considered to be the traditional wedding headpiece, she said.
[ترجمه گوگل]او گفت در واقع، در Serendipity Tiaras، فروش مجذوب کننده‌ها، سفارش‌های تاج‌هایی را که به عنوان سرپوش سنتی عروسی در نظر گرفته می‌شوند، افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]او گفت که در حقیقت، در Serendipity Tiaras، فروش fascinator دستورها جعلی برای tiaras، در نظر گرفته شده است که با کلاه عروسی سنتی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fascination over the Fascinator is growing in the United States, with Google searches up 50% for this style of hat since January.
[ترجمه گوگل]شیفتگی به Fascinator در ایالات متحده در حال افزایش است، به طوری که جستجوهای Google برای این سبک کلاه از ژانویه 50٪ افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]گوگل در ایالات متحده در حال رشد است و گوگل از ماه ژانویه تا کنون ۵۰ درصد از این نوع کلاه را جستجو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So Lyons was surprised with the jump in fascinator orders just as the summer wedding season gets underway.
[ترجمه گوگل]بنابراین لیون با جهش در سفارشات مجذوب کننده، درست زمانی که فصل عروسی تابستان شروع می شود، شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همانطور که فصل عروسی تابستانی در حال انجام است، لیون از پرش در سفارشات fascinator شگفت زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Princess is auctioning off her fascinator for charity on eBay, with the money going to UNICEF and Children in Crisis.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم مجذوب کننده خود را برای امور خیریه در eBay به حراج می گذارد و پول آن به یونیسف و کودکان در بحران می رسد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم بخاطر کمک به یونیسف و کودکان در بحران مزایده را برای خیریه در eBay به مزایده گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most British women will complete the look with a hat or a fascinator — a small feathered or jeweled hairpiece attached to a clip or a comb.
[ترجمه گوگل]اکثر زنان بریتانیایی ظاهر را با یک کلاه یا یک کلاه جذاب کامل می‌کنند - یک مدل موی کوچک پردار یا نگین‌دار که به یک گیره یا یک شانه متصل است
[ترجمه ترگمان]بیشتر زنان انگلیسی با کلاه و یا a که به یک گیره یا یک شانه متصل هستند، ظاهر را کامل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "A truly individual, fun but elegant wedding bow becomes the fascinator form," says the description in the auction listing.
[ترجمه گوگل]در توضیحات در لیست حراج آمده است: «یک پاپیون عروسی واقعاً فردی، سرگرم‌کننده اما شیک به شکل جذاب تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]شرحی که در فهرست حراج نوشته شده است می گوید: \" یک تعظیم واقعا فردی، سرگرم کننده اما ظریف به فرم fascinator تبدیل می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company's mainly products include :American turkey boa, south Africa ostrich feather, feather flower, feather trimming, feather mask, feather fan, feather wing and other feather fascinator .
[ترجمه گوگل]محصولات این شرکت عمدتاً عبارتند از: بوآ بوقلمون آمریکایی، پر شترمرغ آفریقای جنوبی، گل پر، پیرایش پر، ماسک پر، بادبزن پر، بال پر و دیگر جذاب کننده های پر
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی این شرکت عبارتند از: turkey آمریکایی، پر شترمرغ آفریقای جنوبی، گل پر، ماسک پر، بادبزن پر، بال پر و پر دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجذوب کننده (اسم)
attractor, fascinator, spellbinder

افسونگر (اسم)
fascinator, voodoo, charmer, mermaid, enchanter, voodooist

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that fascinates; light scarf of crochet work made of lace that women wear as a head cover

پیشنهاد کاربران

بپرس