تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بعد یهویی. . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از دور. دورادور. با فاصله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کسی که در دادگاه مورد دادرسی یا محاکمه قرار گرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوره محکومیت را گذرااندن در زندان بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محکوم کردن. مجرم اعلام کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تکنیسین آزمایشگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به این دلیل که . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پرونده قضایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بقول معروف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیزی را دزدیدن و جیم شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به فرایند تایپ، ادیت، ذخیره و پرینت متن ها در کامپیوتر گفته می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لپ گلی. rosy cheeked

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیلی کار دارم. سرم شلوغه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیر یک سقف بودن. با هم زندگی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق سرویس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بخش نیازمندی روزنامه ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بافریب. بادروغ. با تظاهر. با اغفال کردن. با گول زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی خانمان. بی جا و مکان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

هرکاری می خواهی بکن ( به من چه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فکرت جای دیگه ای بودن حواست جای دیگه ای بودن توی باغ نبودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به دلیلِ. به علتِ. به خاطرِ

پیشنهاد
٢

اشتباه کردن. دچار اشتباه شدن. مرتکب اشتباه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عقده داشتن. کینه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی را بسیار درگیر و تحت تاثیر ( احساسات یا یک موقعیت یا حادثه ) قرار دادن Be/get swept along بسیار غرق و درگیر حادثه یا احساسی شدن که بقیه چیزها را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دزدی در روز روشن. ( وقتی چیزی خیلی گرون باشه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

اهمیت ندادن. نادیده گرفتن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حل نشده باقی ماندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرنوشت ساز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

شنوندگان مورد نظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

توجه کردن ( به حرف دیگری ) و واکنش نشون دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

امیدوار کردن. امید دادن

پیشنهاد
٣

هم از توبره خوردن هم از آخور خوردن با دو طرف مخالف در ارتباط بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نبرد باخته را جنگیدن

پیشنهاد
٦

نتوانستن. به سختی توانستن. نباید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بدقت دنبال چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی که در همان لحظه به ذهن می رسد ( حضور ذهن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اجرا کردن. نمایش دادن. نشان دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

باری از روی دوش برداشته شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف اصطلاح go over the top به معنای افراط کردن. زیاده روی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اتفاق مهم. واقعه حائز اهمیت

پیشنهاد
٣

در مدت کمی قبل از اینکه زمان زیادی بگذرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاهش پیدا کردن. کم شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بدون نوبت جلو رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

باد کردن. متورم شدن

پیشنهاد
٥

جور کردن ( پول )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاهزاده سوار بر اسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خجالت زده شدن. شرمنده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

استخدام کارگران خارجی به جای نیروی کار داخلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شرکت یا کمپانی خیلی بزرگ و موفق