تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تصویرات کوچک بیانگر ویدیو یا تصویری بزرگتر. مثل عکسی که قبل از شروع ویدیویی در یوتیوب مشاهده میکنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

قسمت برجسته کف دست شبیه به پاشنه ( نقاط برجسته بالای مچ دست )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( accomplished fact ) عبارتی فرانسوی برای وقتی که کاری انجام شده و دیگه نمیشه بعد از اون به شرایط قبلی برگشت. یعنی کاری که شده و جبران پذیر نیست i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

محل زندگی, محل اقامت, سکونتگاه, منزل, خانه کوچک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جرم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سایبان جلوی در ورودی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رفیقی دوست داشتنی, صمیمی, شوخ طبع و خوشرو که هر کسی میخواد یکی از این جور اشخاصو بین رفیقاش داشته باشه. ( به معنی آدم احمق و پر حرف نیست:/ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیرون کردن کسی که به یه سیستم ارتشی یا نظامی خدمت میکنه, از خدمت برکنار کردن, عزل درجه های نظامی ( این لغت صرفا برای مشاغل و امور نظامی استفاده میشه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بسته, قطعه, تکه, دسته ای از اشیا که کنار هم بسته شده اند یا در کنار هم مجموعه ای را تشکیل میدهند we can see a block of seats in the stadium ما میتون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راه های رو گذر یا زیر گذر در مکان های پر ترافیک و بین شهرهای شلوغ که به منظور کنترل بیشتر ترافیک ساخته میشوند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

The piece used to play chess and the board witch the game is played اینجا هدف آموزشه, بخاطر درست بودن یا نبودن ترجمه ها بحث کنید نه یکه تازی سر همدی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی حساب و کتاب, بیش از حد معمول, افراطی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرتب کردن, ترتیب دادن, نظم دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعضای فامیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نُقل, اسمارتیز, تکه های رنگی کوچک شکر برای تزئینات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ابراز علاقه, روابط عاطفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اصطلاحات و جوک های زیر نافی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سطح پایین, بی کلاس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عقیم کردن, عقیم سازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اقناع کردن, بسندگی, احساس رضایت از شرایط موجود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دقت کنید که این لغت دو تا تلفظ داره, یکی برای اسم و یکی برای فعل: ( kantest ) مشاجره, بحث و جدل, رقابت, ستیز ( kəntest ) بحث و جدل کردن, رقابت کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اجسامی با سرعت صوت ( 1220kmps )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

سکس سه نفره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اطلاع رسانی کردن, خبر دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه حکومت هایی که به وسیله یک نفر اداره میشود مونوکراسی یا حکومت تک سالاری میگویند. حکومت های استبدادی و دیکتاتوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهانه و فریب برای انجام ندادن کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رو برگرداندن, پشت کردن به کسی never turn your back on me هرگز روتو ازم برنگردون! ( بهم پشت نکن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملکه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کپی برابر اصل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محسوب کردن, محسوب شدن, قلمداد کردن, رقم زدن, شامل شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

باز کردن موهای گره خورده از هم I teased my sister hair out after she washed her hair من موهای خواهرم رو از هم باز کردم بعد اینکه موهاشو شست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

صاحب مقام, پشت میز نشین, صاحب صندلی ریاست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با خشونت رفتار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

محدود کردن اعمال آزادانه فرد, مجبور کردن کسی به رفتار عادی مثل عام مردم, درون جعبه محدود قرار دادن!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از دل کسی در آوردن , you behaved so angrily with her go and make amends تو خیلی با عصبانیت باهاش رفتار کردی, برو از دلش در بیار!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آویزان شدن از لبه ی تیز پرتگاه! قرار گرفتن در موقعیتی مظطرب و ناامید کننده, به لبه ی پرتگاه رسیدن!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عمل دخول ( سکس )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اقدام کردن برای بهبود وضعیت کسی یا چیزی, بهتر کردن اوضاع. به دو شکل دیگر نیز می آید: Whip into shape Lick into shape

پیشنهاد
٢

طفره رفتن از حقیقت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نور چشم کسی بودن, عزیز بودن mike's old friend is the apple of his eye: دوست قدیمی مایک نور چشم اوست ( برایش خیلی عزیز است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

درخواست و خواهش مودبانه، کلاه به دست گرفتن ( بخصوص برای پول )

پیشنهاد
١١

فکر نکردن به آینده و انجام کارهای آزادانه "طوری که انگار هیچ فردایی وجود نداره"

پیشنهاد
٣

دست خدا با جماعت است, امنیت در گروه است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

املای دیگر کلمه Favor

١