پیشنهادهای ak (١,٤١٠)
پشتکار
محرک
داشتن Ringing the tropics داشتن مناطق استوایی
گرفتن و کشتن حیوانات برای مصارف خوراکی انسان ها
گسترش یافتن spread
گردشگاه بزرگ برای خرید
مشکل غیرمنتظره، گرفتاری
نقطه ضعف، راه گریز
گردش مالی سالانه
Subduction vs abduction
Abduction vs subduction
از اولی به دومی
پارچه هایی که بعد از شستن، آب نمی رند و کوچک نمیشن.
New created تازه ساخته شده
قضیه اینه
دوباره
سه معنی دارد: ۱. به تاخیر انداختن ۲. علاقه و انگیزه کسی را برلی انجام کاری گرفتن ۳. حواس و تمرکز کسی را پرت کردن
ماشین اتوماتیک
Airlock درهای شیشه ای که جلوی مغازه ها هست و با نزدیک یا دور شدن به آن، باز و بسته می شود.
همسفر
نامرئی شدن
سریع
خاکت کردم در کشتی
غیرقابل کنترل
بر علیه کسی پاپوش درست کردن
نبض بازار تو دست کسی بودن
من خیلی غافلگیر و سورپرایز شدم.
Run a plate پیدا کردن یک پلاک ماشین
To bid farewell خداحافظی کردن
جرات داشتن
برو کنار
در متن پلیسی یعنی اشاره و سرنخ
شکست خوردن
بازی های حذفی
بازی گرگم به هوا
من چیکاره هستم
Put hair up موهای خود را بستن
حالت معلق
Get turn around گم شدن
تزریق دوز اول واکسن
سوزن یا آمپول زدن.
هم رای، متفق القول.
فقط یک ثانیه زمان میبره یعنی اینکه خیلی زود انجامش میدم.
خیلی باهوش
ماهرانه، عالی، خیلی خوب He play a mean game if chess او ماهرانه شطرنج بازی می کند
ورزشکار
پزشک
گوشی را به دست کسی دادن.
داشتم I was about to call you داشتم بهت زنگ میزدم
چشمان براق و درخشان