پیشنهادهای ak (١,٤١٠)
ضعیف کردن مثلا چشم
جسارت، پررویی، بی شرمی دل و جرات
کلاه سر کسی گذاشتن.
بازیگوشی کردن.
تمدید گواهینامه.
منظوری نداشتم.
داری تیکه میندازی؟
خوشمزه
خوشمزه
حواسم به توئه
حواست به منه؟
چیزی که توضیح دادنش خیلی نیاز به حرف زدن داره و کار سختیه.
لبخند زورکی
یک فرایند ناخوشایند و رنجه آور.
برخلاف میل باطنی
قلدری کردن
میدان تیراندازی
در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
آدم خوشحال
در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
دو هفته، چهارده روز
حقوق کافی و مناسب.
کم حرف
مهمانی
آماده شدن برای یک شرایط خطرناک.
از شدت چیزی کم شدن
پارچه کشباف
وضو یا غسل
کم کم کاهش یافتن و کم شدن.
ماشین رو استارت زدن و روشن کردن.
عاطل و باطل بودن.
عاطل و باطل بودن.
با چیزی بازی کردن و وررفتن مخصوصا انگشتان دست.
همان معنی nothing much رو می دهد به معنی کار خاصی و برنامه خاصی ندارم .
کسی را با یک روش وحشیانه کشتن.
غصه خوردن
غصه نخور، نگران نباش
متاخر
۱. بلند صدا، دما و غیره ۲. اتفاقی یه چیزی یا کسی رو پیدا کردن ۳. رسیدن به جایی
در تماس و ارتباط بودن.
من رو تنها بذار.
من رو تنها بذار.
من رو تنها بذار.
من رو تنها بذار.
دیدی بهت گفتم.
پایین آوردن قیمت
نظر در مورد یک شخص یا چیز.
ترک کردن با عجله
نظر اجمالی انداختن
به درک، برام مهم نیست.