پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٢٥٦)
زیر نگین: زیر فرمان دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زیر نگین" می نویسد : ( ( تعبیر زیر نگین از آنجا پیدا شده است که پادشاهان فرمانهای خویش را که صادر می ک ...
زیر نگین: زیر فرمان دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زیر نگین" می نویسد : ( ( تعبیر زیر نگین از آنجا پیدا شده است که پادشاهان فرمانهای خویش را که صادر می ک ...
( آخیه خانه ) آخیه خانه. [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) طویله. اصطبل. پاگاه. آخُر.
( آخیه خانه ) آخیه خانه. [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) طویله. اصطبل. پاگاه. آخُر.
( زیر بلیط در آوردن ) معنی ضرب المثل - > زیر بلیط در آوردن تحت اختیار گرفتن.
( زیر بلیط در آوردن ) معنی ضرب المثل - > زیر بلیط در آوردن تحت اختیار گرفتن.
زیر بته عمل آمدن : [عامیانه، کنایه ] بی پدر و مادر بودن، بی فرهنگ بودن.
زیر بته عمل آمدن : [عامیانه، کنایه ] بی پدر و مادر بودن، بی فرهنگ بودن.
زیر بته عمل آمدن : [عامیانه، کنایه ] بی پدر و مادر بودن، بی فرهنگ بودن.
چیزی زیر سر کسی بودن
چیزی زیر سر کسی بودن
چیزی زیر سر کسی بودن
چیزی زیر سر کسی بودن
چیزی زیر سر کسی بودن
زیر سری: [عامیانه، اصطلاح] بالش، متکا.
زیر سری: [عامیانه، اصطلاح] بالش، متکا.
زیر سری: [عامیانه، اصطلاح] بالش، متکا.
معنی اصطلاح - > زیرِ سر کسی بلند شدن با کسی جز همسر خود رابطه داشتن / برقرار کردن مثال: گمان می کنم زیر سرش بلند شده. شب ها دیر می آد خونه، با من هم ...
معنی اصطلاح - > زیرِ سر کسی بلند شدن با کسی جز همسر خود رابطه داشتن / برقرار کردن مثال: گمان می کنم زیر سرش بلند شده. شب ها دیر می آد خونه، با من هم ...
معنی اصطلاح - > زیرِ سر کسی بلند شدن با کسی جز همسر خود رابطه داشتن / برقرار کردن مثال: گمان می کنم زیر سرش بلند شده. شب ها دیر می آد خونه، با من هم ...
معنی ضرب المثل - > زیر شالش قرصه جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.
معنی ضرب المثل - > زیر شالش قرصه جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.
معنی ضرب المثل - > زیر شالش قرصه جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.
زیر پای کسی را جارو کردن : [عامیانه، کنایه ] سبب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن.
زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...
زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...
زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...
زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...
زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...
زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...
زیر دماغ کسی سبز شدن: [عامیانه، کنایه ] ناگهان در برابر کسی حاضر شدن.
زیر دندان کسی مزه کردن: [عامیانه، کنایه ] از چیزی خوش آمدن، خواهان تکرار چیزی بودن.
زیر دندان کسی مزه کردن: [عامیانه، کنایه ] از چیزی خوش آمدن، خواهان تکرار چیزی بودن.
زیر دل زدن : [عامیانه، کنایه ] تهوع آوردن.
زیر دل زدن : [عامیانه، کنایه ] تهوع آوردن.
زیر دل زدن : [عامیانه، کنایه ] تهوع آوردن.
زیر دین نهادن
زیر دین نهادن
زیر دین رفتن: [عامیانه، کنایه ] قرض دار شدن، مدیون شدن.
زیر دین رفتن: [عامیانه، کنایه ] قرض دار شدن، مدیون شدن.
زیر دین رفتن: [عامیانه، کنایه ] قرض دار شدن، مدیون شدن.
زیرخواب. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) کسی که در عمل جنسی مفعول واقع شود ( زن یا مرد ) . ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) .
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...
زیرخوابی. [ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) مفعول واقع شدن در مباشرت جنسی و این لفظ اعم از بغل خوابی است ، چه بغل خوابی بیشتر بل همیشه در مورد جنس مخالف است ...
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...
what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...