پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسر ...

نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه ...

نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه ...

نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه ...

نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه ...

نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه ...

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب ا ...

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب ا ...

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب ا ...

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب ا ...

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب ا ...

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب ا ...

محررة. [ م ُح َرْ رَ رَ ] ( ع ص ) مؤنث مُحَرَّر. زن آزاده شده.

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عبد محرر، بنده آزادشده. آزادکرده. آزاد.

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عبد محرر، بنده آزادشده. آزادکرده. آزاد.

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عبد محرر، بنده آزادشده. آزادکرده. آزاد.

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عبد محرر، بنده آزادشده. آزادکرده. آزاد.

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عبد محرر، بنده آزادشده. آزادکرده. آزاد.

محرر کردن. محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر

محرر کردن. محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .

محرری

محرری

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. زنان آزادشده.

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.

محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.

authoress

( محررة ) محررة. [ م ُ ح َرْ رِ رَ ] ( ع ص ) مؤنث محرر. نویسنده و تحریرکننده زن. کاتبة. ج ، محررات. || زن آزادکننده. دبیره کاتبه

authoress

محررة. [ م ُح َرْ رَ رَ ] ( ع ص ) مؤنث مُحَرَّر. زن آزاده شده.

authoress

authoress

the best of all possible worlds