پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٠)
هم کام. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم آرزو. دو تن که یک مراد خواهند : دلاَّرام او بود و هم کام او همیشه به لب داشتی نام او. فردوسی.
هم کام. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم آرزو. دو تن که یک مراد خواهند : دلاَّرام او بود و هم کام او همیشه به لب داشتی نام او. فردوسی.
یارمندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) کمک. یاری. همراهی. عون. معاونت. مددکاری : کنون از من این یارمندی مخواه بجز آنکه بنمایمت جایگاه. فردوسی. که همواره پس ...
یارمندانه
یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) . تگرگ باشد. ( فرهنگ جه ...
یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) . تگرگ باشد. ( فرهنگ جه ...
یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) . تگرگ باشد. ( فرهنگ جه ...
یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) . تگرگ باشد. ( فرهنگ جه ...
یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) . تگرگ باشد. ( فرهنگ جه ...
جنبایی
گش
جنبش پذیر
جنبش پذیر
پیونددار
در پسی ماندن ؛ در تداول عوام ، کامیاب نگردیدن و عقب ماندن.
بستناکی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) انجماد. افسردگی. ( فرهنگ فارسی معین ) .
بهره پذیر
بهره پذیر
بی گسستگی . بی گسست
گردنای زانو
گردنای زانو
گردنای چرخ. [ گ َ ی ِ چ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آسمان. ( برهان ) ( آنندراج ) : پاکا منزها تو نهادی به امرخویش در گردنای چرخ سکون و بقای خویش. ...
سرسام = ورم مغز
( آتش پارسی ) آتش پارسی. [ ت َ ش ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تبخال و تبخاله : دید مرا گرفته لب آتش پارسی ز تب نطق من آب تازیان برده بنکته دری. خاقا ...
( آتش پارسی ) آتش پارسی. [ ت َ ش ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تبخال و تبخاله : دید مرا گرفته لب آتش پارسی ز تب نطق من آب تازیان برده بنکته دری. خاقا ...
Who the hell are you?
boil the ocean
boil the ocean
the darling buds of May The flowers of early spring. The phrase comes from Shakespeare's Sonnet 18 ( "rough winds do shake the darling buds of May" ) ...
the darling buds of May The flowers of early spring. The phrase comes from Shakespeare's Sonnet 18 ( "rough winds do shake the darling buds of May" ) ...
بسا کره ای تخس و ناسازگار. که اسبی شود عالی و راهوار
اسائه ظن ؛ بدگمانی.
اسائه ظن ؛ بدگمانی.
اسائه ظن ؛ بدگمانی.
اسائه ظن ؛ بدگمانی.
leave ( someone ) on read = slang To read a text message from someone and intentionally not respond to them. Refers to "read receipts" that show the ...
leave ( someone ) on read = slang To read a text message from someone and intentionally not respond to them. Refers to "read receipts" that show the ...
You are hard to read.
count someone in ( for something )
Uncle nab = dated slang A policeman, or the police in general. Uncle nab ( s )
Uncle nab
if my aunt had balls, she'd be my uncle = if my uncle had tits, he'd be my aunt = There is no chance of that ever happening. ( Used to show skepticis ...
if my aunt had balls, she'd be my uncle = if my uncle had tits, he'd be my aunt = There is no chance of that ever happening. ( Used to show skepticis ...
if my aunt had balls, she'd be my uncle = if my uncle had tits, he'd be my aunt = There is no chance of that ever happening. ( Used to show skepticis ...
C - spot
back out You can still back out.
Dad, with all due respect, was not a very good husband.
one at a time
Put the car into neutral.
Put the car into neutral.